در فصل غیر یافته ام من وصال را
یارب مباد فاصله این اتصال را
در خلوتی که بار نداری تو هم در او
اول ببند با مژه راه خیال را
منمای چین جبهه به روی چو آفتاب
بر هم مزن صفات جمال و جلال را
ای بی مثال آینه ها ساختی ز نور
در قلب آدمی و نمودی مثال را
بی شبهه باده نوش که قاضی همی برد
ز آب حرام قیمت نان حلال را
سرخوش برآ زخانه و مستانه زن قدم
تا خلق بنگرند صفات جلال را
در گوش غنچه نالهٔ بلبل اثر کند
فهمند اهل دل، سخن اهل حال را
یارب نگاه دار زوال کسی که او
دارد به دل زیارت اهل کمال را
با سوسن است کار سعیدا در این چمن
جز لال، فهم، کس نکند نطق لال را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از عشق و وصال صحبت میکند و دعا میکند که فاصله بین او و معشوق از بین برود. او به ویژگیهای زیبایی و عظمت معشوق اشاره میکند و از احساسات عمیق درونیاش حرف میزند. شاعر بر این باور است که عشق و زیبایی میتوانند روح انسان را پرورش دهند و حالتهای معنوی او را به اوج برسانند. همچنین شاعر به چالشها و سختیهای عشق اشاره کرده و از خداوند میخواهد که او را از زوال دور نگه دارد و به معرفت حقیقی هدایت کند. در این میان، تصویرسازیهای مختلفی از زیباییهای طبیعت و عشق به کار رفته است.
هوش مصنوعی: در زمانی که به وصال نرسیدهام، از تو میخواهم که این فاصله میان ما دوام پیدا نکند.
هوش مصنوعی: در تنهاییای که دغدغهای نداری، تو هم با چشمانت به دنیای خیال و تصور راه بده و آن را آغاز کن.
هوش مصنوعی: به چهرهات نیازی نیست که چین و چروک بیندازی، چون وقتی به آفتاب روشن مینگرم، زیبایی و شکوه خود را با هم ترکیب نکن.
هوش مصنوعی: ای که همچون آینه بینظیری، نوری را در دل انسان میتابانی و نمونهها را به او نشان میدهی.
هوش مصنوعی: بدون شک نوشیدن شراب را ادامه بده؛ چرا که قاضی هم از آب ناپاک برای قیمت نان حلال استفاده میکند.
هوش مصنوعی: شاد و خوشحال از خانه خارج شو و با طرز مستانه قدم بزن، تا مردم زیباییهای جلال و عظمت تو را ببینند.
هوش مصنوعی: صدای ناله بلبل در گوش غنچه تأثیر میگذارد و اهل دل میفهمند که کلام اهل حال چیست.
هوش مصنوعی: خدایا، کسی را که به دلش عشق و ارادت به اهل کمال و فضایل است، از نقصان و زوال نگهدار.
هوش مصنوعی: سعیدا در این باغ با گلهای سوسن مشغول است و هیچکس به جز لال نمیتواند سخن لال را درک کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای آفتاب ملک که تا دامن ابد
بر تو مباد دست ، کسوف و زوال را
فرزانه قطب دین که ببوسند خاک تو
خورشید و مه زیادتِ حسن و جمال را
ز انجا که جلوه گاه عروسان طبع تست
[...]
تیغ زبان لاف نباشد کمال را
ماه تمام زشت نماید هلال را
دود از نهاد آتش دوزخ برآورد
بیرون اگر دهم عرق انفعال را
گل دیده ور ز شبنم روشن گهر شود
[...]
رنگین کنی زخون جگر گر خیال را
شاید که دلنشین شود اهل کمال را
در پیش قامت تو چو بید موله است
سر بر زمین ز بار خجالت نهال را
مایل به ابروی تو دم حیرتم که هست
[...]
بر طاق نه تبخیر جاه و جلال را
چینی سلامکرد به یک مو سفال را
عالم ز دستگاه بقا طعمهٔ فناست
چون شمع، ریشه میخورد اینجا نهال را
پرگشتن و تهیشدن از خوابش عالمیاست
[...]
گشته ست صفحه، دامن دشت ختن حزین
نازم خرام کبک همایون مثال را
در حکم ماست ملک سلیمانی سخن
گوییم شکر سلطنت بی زوال را
نیروی کلک ماست که بالیده از غرور
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.