|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات
|
|
راهنمای نوار ابزار
|
|
پیشخان کاربر
|
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر
|
|
اعلانهای کاربر
|
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه)
|
|
خروج از حساب کاربری گنجور
|
|
لغزش به پایین صفحه
|
|
لغزش به بالای صفحه
|
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر
|
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش
|
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط
|
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور
|
|
کپی متن شعر جاری در گنجور
|
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور
|
|
نشان کردن شعر جاری
|
|
ویرایش شعر جاری
|
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری
|
|
شعر یا بخش قبلی
|
|
شعر یا بخش بعدی
|
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به زیباییهای زنی اشاره میکند که به تدریج از جذابیت و تازگیاش کاسته شده است. "سنبل زلف" به منظور زیبایی زلفهای اوست و "گل" هم نماد جوانی و طراوت است که به مرور زمان از بین رفته و همچون یک تقویم قدیمی اعتبارش را از دست داده است. در مجموع، این ابیات به زوال زیبایی و جوانی میپردازد.
هوش مصنوعی: زلف معشوقه به قدری دراز شده که از صورت او خارج شده و به زمین افتاده است، مثل اینکه گلها به خاطر زمان گذشته و کهنگی، از زیبایی و اعتبار خود افتادهاند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خواب مستی کرده چشمت، در خمار افتاده است
زلف مشکین تو، چون من، بیقرار، افتاده است
چشم بیمار تو را میرم، که در هر گوشهای
چون من مسکین، بیمارش، هزار افتاده است
کار کار افتادگان را باز میبین، گاه گاه
[...]
گر دلم در بر چو آتش بیقرار افتاده است
درّ دریای سرشکم آبدار افتاده است
سنبلت از گل پرستی در چمن پیچیده است
نرگست از خواب مستی در خمار افتاده است
ای سحاب از دیده آبی زن که باد صبح را
[...]
دیده ام تا بر رخ آن گل عذار افتاده است
اشک سرخم بر رخ زرد آشکار افتاده است
هر کسی را اختیاری هست در عالم، مرا
عشق او بر هر دو عالم اختیار افتاده است
مست و حیران و خرابم از کمال حسن یار
[...]
در غمت کارم به چشم اشکبار افتاده است
چشم را با دل مرا با چشم کار افتاده است
لاله ها را چاک می بینم گریبان غالبا
آن سهی قد را گذر بر لاله زار افتاده است
پای بر سبزه نهادی رشک زد آتش بآب
[...]
لخت دل بر جیب و جیبم بر کنار افتاده است
دست و دل گم گشته ، تا بازم چه کار افتاده است
ساز و برگ شادمانی را که می داند کجاست؟
دَرهم ، اندوه و نشاطِ روزگار افتاده است
خسته دل تر می شوم تا تلخ تر نوشم دوا
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.