گنجور

 
ناصر بخارایی

گر دلم در بر چو آتش بی‌قرار افتاده است

درّ دریای سرشکم آبدار افتاده است

سنبلت از گل پرستی در چمن پیچیده است

نرگست از خواب مستی در خمار افتاده است

ای سحاب از دیده آبی زن که باد صبح را

در میان دوستی با گل غبار افتاده است

چشم بیمار تو را تنها نه ما میریم زار

کشتهٔ‌ قدت به هر گوشه هزار افتاده است

دل که لاف شیرمردی زد،‌ زبون عشق شد

آهوان شیر گیرت را شکار افتاده است

گوهر چشمم ز بحر هند می‌آید به روم

سبنل زلفت ز چین در زنگبار افتاده است

صبر دارم در فراق و نیستی در عاشقی

چاره نبود چون بلا چار چار افتاده است

با پیام افتاد کار و کس نیارد شد رسول

ای صبا برخیز اگر یاری که کار افتاده است

در میان بحر وحدت غرقه شد جان قطره‌سان

دل که خون میشد ز دیده در کنار افتاده است

کیست کز ناصر بگوید با تو ای یار عزیز

بر سر کویت بخاری خوار و زار افتاده است

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
سلمان ساوجی

خواب مستی کرده چشمت، در خمار افتاده است

زلف مشکین تو، چون من، بی‌قرار، افتاده است

چشم بیمار تو را میرم، که در هر گوشه‌ای

چون من مسکین، بیمارش، هزار افتاده است

کار کار افتادگان را باز می‌بین، گاه گاه

[...]

قاسم انوار

دیده ام تا بر رخ آن گل عذار افتاده است

اشک سرخم بر رخ زرد آشکار افتاده است

هر کسی را اختیاری هست در عالم، مرا

عشق او بر هر دو عالم اختیار افتاده است

مست و حیران و خرابم از کمال حسن یار

[...]

فضولی

در غمت کارم به چشم اشکبار افتاده است

چشم را با دل مرا با چشم کار افتاده است

لاله ها را چاک می بینم گریبان غالبا

آن سهی قد را گذر بر لاله زار افتاده است

پای بر سبزه نهادی رشک زد آتش بآب

[...]

نظیری نیشابوری

لخت دل بر جیب و جیبم بر کنار افتاده است

دست و دل گم گشته ، تا بازم چه کار افتاده است

ساز و برگ شادمانی را که می داند کجاست؟

دَرهم ، اندوه و نشاطِ روزگار افتاده است

خسته دل تر می شوم تا تلخ تر نوشم دوا

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از نظیری نیشابوری
صائب تبریزی

سنبل زلف از رخش تا برکنار افتاده است

گل چو تقویم کهن از اعتبار افتاده است

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه