رساند ابر به جایی گهرفشانی را
که برد کوه غم از سینه ها گرانی را
درین دو هفته که در آتش است نعل بهار
مده چو لاله ز کف جام ارغوانی را
مدار دست ز تعمیر دل درین موسم
که ریخت لاله و گل رنگ شادمانی را
زمین چو خضر اگر سبزپوش شد چه عجب
که کرد ابر سبیل آب زندگانی را
زنار و پود رگ ابر و رشته باران
بساط عیش شد آماده کامرانی را
یکی است آمدن و رفتن سبکروحان
عزیزدار ریاحین بوستانی را
بهار از گل و لاله است بر جناح سفر
مده ز دست رکاب سبک عنانی را
چو نیست یک دو نفس بیش زندگی چون صبح
به خوشدلی گذرانید زندگانی را
مرا به عالم بالا دلیل شد چون خضر
چه فیضهاست زمین های آسمانی را
نشاط فصل بهار اینقدر نمی باشد
ز سر گرفت همانا جهان جوانی را
ترا که پای طلب نیست همچو سنگ نشان
نگاه دار سر راه کاروانی را
بود همیشه جوان صائب آن که دریابد
زمان دولت عباس شاه ثانی را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این متن به زیباییهای بهار و آثار آن بر دل و زندگی انسانها اشاره میکند. او از آمدن ابر و باران به عنوان نماد حیات و سرزندگی یاد میکند که غمها را از دلها میزداید. همچنین بر لزوم استفاده از این فصل شاداب تأکید دارد و به مردم توصیه میکند از فرصت شادی و طراوت بهار بهره ببرند. شاعر به وجود زیباییهای طبیعی مانند گلها و لالهها اشاره میکند و یادآور میشود که زندگی بسیار کوتاه است و باید آن را با خوشدلی سپری کرد. در نهایت، او به ضرورت درک لحظات ناب زندگی و ایستادگی در برابر مشکلات نیز اشاره دارد.
هوش مصنوعی: ابر به جایی رسید که با زیبایی و روشنی خود شادی را پخش کرد و غم و سنگینی را از دل کوهها برداشت.
هوش مصنوعی: در این دو هفتهای که در آتش بهاری به سر میبریم، نعل بهار را به کسی ندهید. مانند لالهای که از دست جام ارغوانی رفته است.
هوش مصنوعی: در این روزگار که گلها و لالهها در حال شکفتن و زیبایی هستند، نباید به فکر اصلاح و بهبود دل و روح خود باشیم.
هوش مصنوعی: وقتی زمین مانند خضر سبز و سرسبز میشود، عجیب نیست که ابرها به تداوم زندگی و آبادانی این زمین کمک کنند و آب لازم را به آن برسانند.
هوش مصنوعی: زنجیر و تار، رگ ابر و رشته باران، زمینه را برای شادی و لذت فراهم کردهاند.
هوش مصنوعی: یکی از روحهای پاک و عزیز به مانند بادی ملایمی به دوستانش در گلستان زندگی میآید و میرود.
هوش مصنوعی: بهار را به گل و لاله میشناسند؛ اما ای دوست، سفر را فراموش نکن و اجازه نده که شتاب و سبکی بار سفر تو را غافل کند.
هوش مصنوعی: وقتی زندگی چیزی جز چند نفس بیشتر نیست، پس بهتر است که روزهایمان را مانند صبح با شادابی و خوشحالی سپری کنیم.
هوش مصنوعی: من به واسطهی وجود خضر در دنیای بالا به حقایق و فیضهای زیادی پی بردم، مانند زمینهایی که در آسمانها وجود دارند.
هوش مصنوعی: شور و شوق بهار آنقدر نیست که بتواند جوانی و انرژی جهان را به راحتی بگیرد و از آن کم کند.
هوش مصنوعی: اگر تو در جستجوی چیزی نیستی، مانند سنگی بیحرکت بمان و در مسیر کاروانی که در حال حرکت است، نشانهای برای آنها باش.
هوش مصنوعی: کسی که همیشه جوان و سرزنده است، آن است که زمان درخشش و قدرت عباس شاه دوم را درک کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نگار من که بلب جان دهد جهانی را
ببوسه یی بخرد از تو نیم جانی را
میان وصل و فراقش ز بهر ما سخنست
دو پادشا بخصومت خورند نانی را
میان دایره روی او ز خال سیاه
[...]
در آتش ارفکنم تخم مهربانی را
دهم بتربیتش آب زندگانی را
بدوستی که گرم دسترس بجان باشد
بمزد، کینه دهم دشمنان جانی را
حنای عیش جهان چون، شفق نمی ماند
[...]
دوام نیست چو ایام گل جوانی را
شتاب خنده برق است شادمانی را
مکن به لهو و لعب صرف، نوجوانی را
به خاک شوره مریز آب زندگانی را
به کلفتی که ز دوران رسد گرفته مباش
[...]
بگویم ار ز غم عشق داستانی را
چو خویش واله و شیدا کنم جهانی را
به بوی آنکه شوم طعمه سگان درش
نهفتهام به بدن مشت استخوانی را
نمانده است تمیزی میانه من و غیر
[...]
خمید نرگس پژمردهای ز اَنده و شرم
چو دید جلوهٔ گلهای بوستانی را
فِکند بر گلَ خودروی دیدهٔ امید
نهفته گفت بدو این غم نهانی را
که بر نکرده سر از خاک، در بسیط زمین
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.