ما تخم درین مزرعه جز اشک نکشتیم
یک رشته درین غمکده جز آه نرشتیم
چون آبله در زیر قدم راهروان را
بردیم بسر عمری و هموار نگشتیم
با گرمروی چون جرس از ناله شبگیر
یک خفته درین بادیه بر جای نهشتیم
از دانه ناگشته چه امید توان داشت؟
افسوس بود حاصل تخمی که نکشتیم
نقصان نکند هیچ کس از جود و سخاوت
در خوشه رسیدیم گر از دانه گذشتیم
از بوته به سیم و زر خالص نرسد نقص
با ما چه کند دوزخ اگر پاک سرشتیم
هر چند ز بی بال و پری خانه نشینیم
چون آهوی وحشت زده در دامن دشتیم
در مشق جنون گرچه سر آمد همه عمر
سطری که توان داد به دستی ننوشتیم
این آن غزل سعدی شیراز که فرمود
خرما نتوان خورد ازین خار که کشتیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر ناامیدی و حسرت نسبت به زندگی و تلاشهای ناکام است. شاعر میگوید که در این مزرعه تنها اشک کاشتهایم و به جای غم، چیزی به یادگار نمانده است. او با اشاره به اینکه حتی اگر سالها تلاش کردهایم، به نتیجهای نرسیدهایم، نشان میدهد که هیچ امیدی به دانههای نارس ندارد. همچنین بیان میکند که هرگز از بخشش و جود دیگران نقصان نمیخورد، اما او به جای دستاوردهای خوب، تنها رنج و غم را تجربه کرده است. شاعر در نهایت به این نکته میرسد که نمیتوان از خارهایی که خود کاشتهایم محصولی خوشایند انتظار داشت، مشابه این گفته سعدی است که نمیتوان از خرماهایی که در این خار کاشتهایم بهرهبرداری کرد.
هوش مصنوعی: ما در این زمین غمانگیز جز اشک چیزی نمیکاریم و هیچ چیز غیر از آه و ناله در این مکان نمینویسیم.
هوش مصنوعی: مانند زخمهای آبله که زیر پا راهروها را میآزارد، ما هم در طول عمر خود با مشکلات و چالشها روبرو شدیم ولی هرگز نتوانستیم زندگیمان را به راحتی پیش ببریم.
هوش مصنوعی: با چهرهای گرم و دلنشین مانند زنگهای شاد، از نالههای صبحگاهی، ما در این بیابان سکنی گزیدهایم.
هوش مصنوعی: از دانهای که هنوز جوانه نزده، چه انتظاری میتوان داشت؟ افسوس که حاصل بذرهایی که نکاشتیم، از دست رفته است.
هوش مصنوعی: هیچکس از بخشندگی و سخاوت کم نمیشود، اگرچه ما از دانهها عبور کردهایم و به خوشهها رسیدهایم.
هوش مصنوعی: اگر خود را به خوبی پرورش داده باشیم، هیچگونه نقصی نمیتواند به ما آسیب بزند و حتی عذاب هم نمیتواند ما را تحت تاثیر قرار دهد.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه ما بدون بال و پر و در گوشهای نشستهایم، مانند آهویی ترسیده در دشت به نظر میرسیم.
هوش مصنوعی: در جریان دیوانگی، هرچند که تمام عمرمان گذشت، اما نتوانستیم جملهای را که ارزش نوشتن داشت بنویسیم.
هوش مصنوعی: نمیتوان از خاری که خود پرورش دادهای، میوه شیرین خرما برداشت کرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خرما نتوان خوردن از این خار که کشتیم
دیبا نتوان کردن از این پشم که رشتیم
همین شعر » بیت ۹
این آن غزل سعدی شیراز که فرمود
خرما نتوان خورد ازین خار که کشتیم
خرما نتوان خوردن از این خار که کشتیم
دیبا نتوان کردن از این پشم که رشتیم
بر حرف معاصی خط عذری نکشیدیم
پهلوی کبائر حسناتی ننوشتیم
ما کشتهٔ نفسیم و بس آوخ که برآید
[...]
خرما نتوان خورد ازین خارکه کشتیم
دیبا نتوان بافت بدین پشم که رشتیم
اطلس نتوان دوخت از ین پنبه که کشتیم
کمخا نتوان بافت ازین پشم که رشتیم
با جامه چرکن بسیه چال جحیمیم
[...]
گیریم که خود خار بلا اینهمه کشتیم
سر رشته تقدیر بتدبیر نوشتیم
دایم دل ما رام بهشتی صفتان است
پیداست ازین شیوه که مرغان بهشتیم
زان روی سفیدیم که با نامه سیاهی
[...]
دیبا نتوان یافت از این پشم که رشتیم
خرما نتوان خورد از این خاک که کشتیم
گر خواجه شفاعت نکند روز قیامت
شاید که زمشاطه نرنجیم که زشتیم
از یار ز ناسازی اغیار گذشتیم
از کثرت خار از گل بی خار گذشتیم
این باده زیاد از دهن ساغر ما بود
مخمور ز لعل لب دلدار گذشتیم
جایی که سخن سبز نگردد نتوان گفت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.