گنجور

 
صائب تبریزی

ای چشم تو پرده دار اعجاز

مژگان تو سایه پرور ناز

از قافله شکایت ما

چون ریگ روان نخیزد آواز

پیشانی صبح و آفتاب اوست

درسینه پاک گوهران راز

بر زنده قبای خاک مپسند

دل را ز غبار کین بپرداز

در پرده خون دل حصاری است

از لعل لب تو آب اعجاز

گردانده ز خلق روی امید

کار صائب بود خداساز

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
جمال‌الدین عبدالرزاق

ای ترک بیا و چنگ بنواز

آهنگ بگیر و برکش آواز

چون مست شدی هنوز هم شرم؟

از دست شدم هنوز هم ناز؟

چون چنگ تو زان خمیده پشتم

[...]

عطار

ای روی تو شمع پردهٔ راز

در پردهٔ دل غم تو دمساز

بی مهر رخت برون نیاید

از باطن هیچ پرده آواز

از شوق تو می‌کند همه روز

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از عطار
عراقی

ای مطرب درد، پرده بنواز

هان! از سر درد در ده آواز

تا سوخته‌ای دمی بنالد

تا شیفته‌ای شود سرافراز

هین! پرده بساز و خوش همی سوز

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از عراقی
مولانا

ماییم فداییان جانباز

گستاخ و دلیر و جسم پرداز

حیفست که جان پاک ما را

باشد تن خاکسار انباز

ز آغاز همه به آخر آیند

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه