گنجور

 
جمال‌الدین عبدالرزاق

ای ترک بیا و چنگ بنواز

آهنگ بگیر و برکش آواز

چون مست شدی هنوز هم شرم؟

از دست شدم هنوز هم ناز؟

چون چنگ تو زان خمیده پشتم

تا روی بروی تو نهم باز

برکش زتنم اگر رگی نیست

اندر همه پرده یا تو دمساز

چندین مزنم اگر نه چنگم

ور میزنیم نخست بنواز

گفتی تو که عشق من نهاندار

مگذار که فاش گردد این راز

نگذاشتمی اگر نبودی

رنگ رخ و آب دیده غماز

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
عطار

ای روی تو شمع پردهٔ راز

در پردهٔ دل غم تو دمساز

بی مهر رخت برون نیاید

از باطن هیچ پرده آواز

از شوق تو می‌کند همه روز

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از عطار
عراقی

ای مطرب درد، پرده بنواز

هان! از سر درد در ده آواز

تا سوخته‌ای دمی بنالد

تا شیفته‌ای شود سرافراز

هین! پرده بساز و خوش همی سوز

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از عراقی
مولانا

ماییم فداییان جانباز

گستاخ و دلیر و جسم پرداز

حیفست که جان پاک ما را

باشد تن خاکسار انباز

ز آغاز همه به آخر آیند

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
حکیم نزاری

ای دل تن و جان و عقل در باز

گر پیش وصال می‌روی باز

خواهی که جمال شاه بینی

بر هم دوزی دو دیده چون باز

نی نی ز من ای دو دیده بشنو

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه