ای مطرب درد، پرده بنواز
هان! از سر درد در ده آواز
تا سوختهای دمی بنالد
تا شیفتهای شود سرافراز
هین! پرده بساز و خوش همی سوز
کان یار نشد هنوز دمساز
دلدار نساخت، چون نسوزم؟
سوزم، چو نساخت محرم راز
ماتم زدهام، چرا نگریم؟
محنت زدهام، چه میکنم ناز؟
ای یار، بساز تا بسوزم
یا با سوزم بساز و بنواز
یک جرعه ز جام عشق در ده
تا بو که رهانیم ز خود باز
ور سوختن من است رایت
من ساختهام، بسوز و بگداز
گر یار نساخت، ای عراقی،
خیز از سر سوز نوحه آغاز
در درد گریز، کوست همدم
با سوز بساز، کوست همساز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره احساسات عمیق عاشقانه و درد ناشی از جدایی است. شاعر از مطرب میخواهد که نغمهها را با احساس بخواند تا آتش دل سوختهاش را بیدار کند. او به شدت از غم و درد عشق رنج میبرد و از یار میخواهد که به او عشق و دردی بدهد تا از این حالت جدایی رهایی یابد. شاعر به این نکته اشاره میکند که اگر یار با او همدردی نکند، او همچنان در آتش عشق خواهد سوخت. در نهایت، او از دوستانش میخواهد که با سوز و شادی به او بپیوندند و در این دردها شریک شوند.
هوش مصنوعی: ای سازندهی رنج، لطفاً نغمهای بزن! از شدت درد، آن را به آواز درآور.
هوش مصنوعی: تا زمانی که یک معشوقی از درد عشق ناله کند، عشق دیگری میتواند به او افتخار کند.
هوش مصنوعی: بشتاب! پردهای از شادی برافراز و خوشی را بساز، زیرا هنوز آن یار محبوبت به قربت و نزدیکی نیامده است.
هوش مصنوعی: دوست من به من توجهی ندارد و من نمیدانم چگونه بدون او زنده بمانم. اگر من دلم برای او بسوزد، او نمیتواند رازهای من را درک کند.
هوش مصنوعی: من در اندوه و غم هستم، چرا نباید گریه کنم؟ به خاطر سختیهایی که کشیدهام، چه کار میتوانم بکنم؟
هوش مصنوعی: ای دوست، تو طوری رفتار کن که من بسوزم یا اینکه به گونهای مرا مجذوب کن که با عشق و احساس بسازم و از نوازشهای تو برخوردار شوم.
هوش مصنوعی: با یک نوشیدن از جام عشق، به عطر و بوی آن توجه کن تا از خودمان آزاد شویم.
هوش مصنوعی: اگر سوختن من مقدر شده، من پرچم خود را به همین منظور بر پا کردهام، پس بسوز و بسوزان.
هوش مصنوعی: اگر محبوب نمیسازد، ای عراقی، از نو شروع کن و فریاد عزاداری سر بده.
هوش مصنوعی: در درد و رنج، کیست که با من همدرد و همراه باشد، کیست که با من همآوا و همصدا باشد؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای ترک بیا و چنگ بنواز
آهنگ بگیر و برکش آواز
چون مست شدی هنوز هم شرم؟
از دست شدم هنوز هم ناز؟
چون چنگ تو زان خمیده پشتم
[...]
ای نام تو بهترین سرآغاز
بینام تو نامه کی کنم باز
ای روی تو شمع پردهٔ راز
در پردهٔ دل غم تو دمساز
بی مهر رخت برون نیاید
از باطن هیچ پرده آواز
از شوق تو میکند همه روز
[...]
ای مطرب عشق، ساز بنواز
کان یار نشد هنوز دمساز
دشنام دهد به جای بوسه
و آن نیز به صد کرشمه و ناز
پنهان چه زنم نوای عشقش؟
[...]
ماییم فداییان جانباز
گستاخ و دلیر و جسم پرداز
حیفست که جان پاک ما را
باشد تن خاکسار انباز
ز آغاز همه به آخر آیند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۴ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.