گنجور

 
صائب تبریزی

دگر که را کنم از اهلِ درد محرمِ راز؟

که رنگِ من به زبانِ شکسته شد غَمّاز

مباش ایمن ازان چشمهای شرم‌آلود

که چشم‌دوخته گیرد شکارِ خود این باز

چو دید طاقِ دو ابروی یار، برگردید

کسی که گفت روا در دو قبله نیست نماز

ازان ز حلقه بگوشانِ خطِ مشکینم

که کرد حسن ترا خطِ نیازمندِ نیاز

ز عرضِ حال در ایامِ خط مشو غافل

که وقتِ شام بود تنگ در ادای نماز

دلی که با نفسِ گرمِ عشق آب نشد

ز آفتابِ قیامت نمی‌رود به گداز

چنان که سیل خس و خار را به دریا بُرد

مرا به عشقِ حقیقی کشید عشقِ مجاز

حباب مانعِ جوش و خروشِ دریا نیست

نگشت مُهرِ خموشی نقابِ چهرهٔ راز

ترا تردد خاطر کشیده‌ است به بند

که آب می‌شود از موجِ خویش سلسله‌ساز

به فکرِ صائب ازان می‌کنند رغبت خلق

که یاد می‌دهد از طرزِ حافظِ شیراز

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
رودکی

زمانه اسب و تو رایض، به رای خویشت تاز

زمانه گوی و تو چوگان به رای خویشت باز

اگرچه چنگ نوازان لطیف دست بوند

فدای دست قلم باد دست چنگ نواز

تویی، که جور و بخیلی به تو گرفت نشیب

[...]

عسجدی

اگر چه دیده افعی بخاصیت بجهد

بدانگهی که زمرد بدو بری بفراز

من این ندیدم، دیدم که خواجه دست بداشت

برابر دل من بترکید چشم نیاز

ناصرخسرو

اگر دو دیده افعی به‌خاصیت بکند

بدانگهی که زمرد بدو برند فراز‌،

من این ندیدم و دیدم که میر دست بداشت

برابر دل من بترکید چشم نیاز‌.

قطران تبریزی

بهشت وار شد از نوبهار گیتی باز

در بهشت بر او کرد چرخ گوئی باز

درم درم شده روی زمین چو پشت پلنگ

شکن شکن شده آب شمر چو سینه باز

سرشگ ابر کند هر فراز را چو نشیب

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از قطران تبریزی
مسعود سعد سلمان

چو عزم کاری کردم مرا که دارد باز

رسد به فرجام آن کار کش کنم آغاز

شبی که آز برآرد کنم به همت روز

دری که چرخ ببندد کنم به دانش باز

اگر ندارم گردون نگویدم که بدار

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از مسعود سعد سلمان
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه