گنجور

 
صائب تبریزی

تردد از دل بی‌آرزو نمی‌آید

چو پای خفته ز من جستجو نمی‌آید

اگر رسد به لبم جان ز تنگدستی‌ها

ز من فروختن آبرو نمی‌آید

نهفته گنجی اگر نیست در خرابه من

چرا سرم به عمارت فرونمی‌آید

چو تنگ‌حوصلگان دور مگذران از خود

که آب رفته در اینجا به جو نمی‌آید

مگر عقیق تو گردد سهیل چهره من

که رنگم از می لعلی به رو نمی‌آید

به خوی نازک آیینه آشنا شده است

دگر ز طوطی من گفتگو نمی‌آید

نهان نگردد صائب چو عشق صادق شد

علاج سینه من از رفو نمی‌آید

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
سعدی

تو را سریست که با ما فرو نمی‌آید

مرا دلی که صبوری از او نمی‌آید

کدام دیده به روی تو باز شد همه عمر

که آب دیده به رویش فرو نمی‌آید

جز این قدر نتوان گفت بر جمال تو عیب

[...]

سیف فرغانی

ترا به صحبت ما سر فرو نمی‌آید

ز بنده شرم چه داری بگو نمی‌آید

به دور حسن تو بیرون عاشقی کاری

بیازموده‌ام از من نکو نمی‌آید

دلم به روی تو هرگز نمی‌کند نظری

[...]

جهان ملک خاتون

تو را به کون و مکان سر فرو نمی آید

مرا دلی که صبوری از او نمی آید

اگر جهان همه حور بهشت خواهد بود

چه چاره چون به خیالم جز او نمی آید

وگر به روضه خلدم قصور عرضه کنند

[...]

صائب تبریزی

ز گل محافظت رنگ و بو نمی‌آید

به غیر لطف ز روی نکو نمی‌آید

صفای حسن بتان از دل گداخته است

ز آب آینه این شستشو نمی‌آید

ز جنبش مژه آسوده است قربانی

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
قدسی مشهدی

چه رنجش است کزان تندخو نمی‌آید؟

کدام فتنه که از دست او نمی‌آید؟

به کینه جوی من ای آنکه محرم رازی

بگو بدی ز نکویان نکو نمی‌آید

ره نشاط من از شش جهت چنان بستند

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از قدسی مشهدی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه