مرا ز پیر خرابات نکته ای یادست
که غیر عالم آب آنچه هست بر بادست
گنه به ارث رسیده است از پدر ما را
خطا ز صبح ازل رزق آدمیزادست
فروغ صبح شکرخند را دوامی نیست
خوشا کسی که به زهر عتاب معتادست
مپوش چشم درین خاکدان ز رخنه دل
که این دریچه به جنت مقابل افتادست
علاج نیش ملامت نمی توانم کرد
مرا که سینه ز پیکان حصار فولادست
به طوق فاخته دارد علاقه خلخال
فسانه ای است که سرو از تعلق آزادست
بلاست وصل چو دل بیقرار می افتد
ز قرب شعله نصیب سپند فریادست
توان به خامشی از عمر کام دل برداشت
کمند آهوی رم کرده، خواب صیادست
چرا به نعل بها جان نداد گلگون را؟
به خون گرم تپیدن سزای فرهادست
سماع طایر بسمل بلند می گوید
که صبح عیدی اگر هست، تیغ جلادست
به یک دو مصرع بی مغز، کلک صائب را
دلش خوش است که داد سخنوری دادست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر نکاتی را از زندگی و تجربههای خود بیان میکند. او به یادگیری از پیر خرابات اشاره دارد و میگوید که علم و شناخت به تنهایی ارزش ندارد. گناهان به ما به ارث رسیده و خطاهای بشری از ابتدا وجود داشته است. او به زودی و زوال زیباییها اشاره میکند و حسرت میخورد که حال انسانها به زهر بیاعتنایی عادت کرده است.
شاعر بر این باور است که در این دنیا، هر چیزی ممکن است به جنت و سعادت منتهی شود، اما انسانها باید مراقب دلشکستگیهای خود باشند. او از درد و رنجهای ناشی از ملامت صحبت میکند و به شدت بر بیپناهی خود در برابر این مشکلات تأکید میکند.
شاعر همچنین به تأثیر عشق و وصل بر دل اشاره میکند و از ناکامی در عشق و احساس تنهایی سخن میگوید. او از نیش ملامت رنج میکشد و در عین حال به واقعیتهای تلخ زندگی اعتراف میکند. در نهایت، او به خود و دیگران یادآوری میکند که سخن گفتن بدون عمق و معنا، فقط به دلخوشی ظاهری منجر میشود و ارزشی ندارد.
هوش مصنوعی: از پیر خرابات نکتهای یاد گرفتهام که به جز عالم، هر چیزی غیر از علم و دانش، بیفایده و بیارزش است.
هوش مصنوعی: خطای ما از نیاکانمان به ما به ارث رسیده است و گناه، در آغاز خلقت، سهم آدمیان بوده است.
هوش مصنوعی: طلوع صبح زیبا و شیرین نمیماند، خوشا به حال کسی که به تلخی و گلهگذاری عادت کرده است.
هوش مصنوعی: چشمانت را در این دنیای خاکی از دریچه دل ببند، چرا که این دریچه به بهشت مقابل باز شده است.
هوش مصنوعی: من نمیتوانم از درد و زخم ملامتها و انتقادات رهایی یابم، زیرا قلب و روح من به شدت توسط سختیها و مشکلات محصور شده است.
هوش مصنوعی: علاقه و وابستگی به زیباییهای ظاهری، مانند زینتهای فاخته، نشاندهنده این است که سرو (درخت نمادین آزادی و دلاوری) از هر نوع تعلق و وابستگی رهاست و آزاد زندگی میکند.
هوش مصنوعی: وقتی که به معشوق وصل میشوم، دل ناآرام و بیقرار میشود، و از نزدیکی به او، شعلهای از عشق در وجودم زبانه میکشد که شبیه ناله و فریاد است.
هوش مصنوعی: اگر عمر به آرامش بگذرد و دل به خواستههایش برسد، مانند آهویی که در دام صیاد گرفتار شده و در خواب است، در واقع در حبس و سکوت زندگی میکند.
هوش مصنوعی: چرا برای نعل (سم) اسب، جان شیرین گلگون را فدای نکردند؟ فرهاد باید بهای خون گرمش را با تپش قلبش بپردازد.
هوش مصنوعی: پرندهای که در حال جان دادن است، با صدای بلند میخواند که اگر صبح روز عید برپا باشد، تیغ جلاد نیز آماده است.
هوش مصنوعی: صائب از گفتن چند جمله بیمحتوا خوشنود است و فکر میکند که در سخنوری موفق بوده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
جهان و کار جهان سر بسر همه بادست
خنک کسی که ز بند زمانه آزادست
ثبات نیست جهان را به ناخوشی و خوشی
که او به عهد وفا سخت سست بنیادست
گلی به دست که دادست روزگار بگو؟
[...]
خدا یگان شریعت پناه اهل هنر
که امر جزم ترا روزگار منقادست
زمین ز حلم تو در آرزوی تو قیرست
خرد ز کلک تو در انتظار ارشادست
چو در معانی ذات تو می کنم فکرت
[...]
جهان و کار جهان سر به سر اگر بادست
چرا ز باد مکافات داد و بیدادست
به باد و بود محمد نگر که چون باقیست
ز بعد ششصد و پنجاه سخت بنیادست
ز باد بولهب و جنس او نمیبینی
[...]
هر آن نصیبه که پیش از وجود ننهادست
هر آن که در طلبش سعی میکند بادست
سر قبول بباید نهاد و گردن طوع
که هرچه حاکم عادل کند نه بیدادست
کلید فتح اقالیم در خزاین اوست
[...]
مباش بندهٔ آن کز غم تو آزادست
غمش مخور، که به غم خوردن تو دلشادست
مریز آب دو چشم از برای او در خاک
که گر بر آتش سوزنده در شوی بادست
کجا دل تو نگه دارد؟ آنکه از شوخی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.