گنجور

 
 
 
کاشی‌چینی - بازی جورچین ایرانی
رباعی شمارهٔ ۳۶ به خوانش فاطمه زندی
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
شهید بلخی

دوشم گذر افتاد به ویرانهٔ طوس

دیدم جغدی نشسته جای طاووس

گفتم: چه خبر داری از این ویرانه؟

گفتا خبر این است که: «افسوس! افسوس!»

خیام

مرغی دیدم نشسته بر بارهٔ توس،

در چنگ گرفته کلّهٔ کیکاوس،

با کلّه همی‌گفت که: افسوس، افسوس!

کو بانگ جَرَس‌ها و کجا نالهٔ کوس؟

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از خیام
حزین لاهیجی

این خرقهٔ پر زرق و ردای سالوس

ای دل به کجا برم؟ کزو به ناقوس

ازکشتهٔ خود به کف درین دشت سراب

جز آبلهٔ دانه ندارم، افسوس

آذر بیگدلی

خسرو، کآراست ملک چون روی عروس

نوشید می و به لعل شیرین زد بوس

هم نغمه ی نی شنید و هم ناله ی کوس

هر کار که خواست کرد، لیکن افسوس

غالب دهلوی

ای داده به باد عمر در لهو و فسوس

زنهار مشو ز زحمت حق مأیوس

هشدار کز آتش جهنم حق را

تهذیب غرض بود نه تعذیب نفوس

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه