این خرقهٔ پر زرق و ردای سالوس
ای دل به کجا برم؟ کزو به ناقوس
ازکشتهٔ خود به کف درین دشت سراب
جز آبلهٔ دانه ندارم، افسوس
|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات |
|
راهنمای نوار ابزار |
|
پیشخان کاربر |
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر |
|
اعلانهای کاربر |
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه) |
|
خروج از حساب کاربری گنجور |
|
لغزش به پایین صفحه |
|
لغزش به بالای صفحه |
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر |
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش |
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط |
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور |
|
کپی متن شعر جاری در گنجور |
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور |
|
نشان کردن شعر جاری |
|
ویرایش شعر جاری |
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری |
|
شعر یا بخش قبلی |
|
شعر یا بخش بعدی |
این خرقهٔ پر زرق و ردای سالوس
ای دل به کجا برم؟ کزو به ناقوس
ازکشتهٔ خود به کف درین دشت سراب
جز آبلهٔ دانه ندارم، افسوس
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر با اشاره به لباس زیبا و ظاهری فریبنده (خرقه پر زرق و ردای سالوس)، به جستجوی حقیقت و زیباییهای واقعی میپردازد. او دچار سردرگمی است و نمیداند به کجا برود. در این دشت بیانتهایی که به نظر میرسد فقط سراب وجود دارد، او از فقدان چیزی واقعی و باارزش رنج میبرد و تنها چیزی که در دست دارد، دانهای از درد و ناامیدی است.
هوش مصنوعی: این لباس زیبا و پرزرق و برق و این ردای نفاق، ای دل، کجا میخواهی بروی؟ از جایی که صدای ناقوس به گوش میرسد.
هوش مصنوعی: در این مکان بینشانه، فقط یادهای تلخی از سرنوشت تلخ خود دارم و هیچ چیز دیگری برای نشان دادن وجودم جز زخمهای جانکاه نمییابم. افسوس که چنین است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مرغی دیدم نشسته بر بارهٔ توس،
در چنگ گرفته کلّهٔ کیکاوس،
با کلّه همیگفت که: افسوس، افسوس!
کو بانگ جَرَسها و کجا نالهٔ کوس؟
چون زهرهٔ شیران بدرد نالهٔ کوس
بر باد مده جان گرامی به فسوس
با آنکه خصومت نتوان کرد بساز
دستی که به دندان نتوان برد ببوس
خسرو، کآراست ملک چون روی عروس
نوشید می و به لعل شیرین زد بوس
هم نغمه ی نی شنید و هم ناله ی کوس
هر کار که خواست کرد، لیکن افسوس
ای داده به باد عمر در لهو و فسوس
زنهار مشو ز زحمت حق مأیوس
هشدار کز آتش جهنم حق را
تهذیب غرض بود نه تعذیب نفوس
گر سالک عارفی و بیعیب و عبوس
بدخواه مباش بر مسلمان و مجوس
بر خلق نباشد ار ترا طبع کریم
آزرده مباد کز تو گردند نفوس
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.