گنجور

 
سعدی

تو خود جفا نکنی بی‌گناه بر بنده

وگر کنی سر تسلیم بر زمین دارد

به نیشی از مگس نحل برنشاید گشت

از آنکه سابقهٔ فضل انگبین دارد

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
امیر معزی

بتی که او نسب از لعبتان چین دارد

به روز پاک بر از شب هزار چین دارد

شب سیاه نباشد قرین روز سفید

بس او چگونه شب و روز را قرین دارد

به زلف و جعد همه سال پرخم و شکن است

[...]

کمال‌الدین اسماعیل

زبان و خاطر من رای افرین دارد

غلام آنم کورا خرد برین دارد

بگو که: برکه؟ برآنکس که او بفتوی عقل

هرآنچه دارد در خورد آفرین دارد

برآنکه فضل و هنر مونس و ندیم ویند

[...]

سیف فرغانی

تویی که زلف و رخت رو بکفر و دین دارد

که هر دوتا با بد رنگ آن و این دارد

کسی که نقش رخ و زلف تست در دل او

موحدیست که در سینه کفر و دین دارد

حدیث زلف تو بسیار گفتم و چکنم

[...]

حسین خوارزمی

دلم هوای چنان سرو نازنین دارد

که مشگ سوده بر اطراف یاسمین دارد

ز مهر زهره جبینی شدم ستاره فشان

که داغ بندگیش ماه بر جبین دارد

هزار عاقل فرزانه گشت دیوانه

[...]

محتشم کاشانی

کدام صحبت پنهان تو را چنین دارد

که رخش رفتنت از بزم ما به زین دارد

ز پند پشت کمانت که سخت کرده چنین

که پیش ما همه دم ابروی تو چنین دارد

ز اختلاط نسیمی مگر هوا زده‌ای

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه