گنجور

 
سعدی

زر به اَمرَد کسی دهد به‌گزاف

که نداند طریقتِ زردشت

‌هر کجا سرو‌قامتی بینی

‌چشم در روی کن، خَیو در مشت

‌چون نه کونش دری ّ و نه شلوار

‌بی‌گناهت کسی نخواهد کشت

‌ور جماع آرزوت می‌‌باشد

‌تا به خاتم فروکنی انگشت

‌حاصل آن بیش نیست آخر کار

‌که شود با تو نرم کنگ و درشت

‌گر تأمل کنی، بدان مانَد

‌که خری را خری رَوَد در پشت

 
 
 
انتشار کتاب «گنجور، قدرت بی‌نهایت کوچک‌ها» نوشتهٔ مهدی سلیمانیه
رودکی

تا سمو سر برآورید از دشت

گشت زنگار گون همه لب کشت

هر یکی کاردی ز خوان برداشت

تا پزند از سمو طعامک چاشت

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از رودکی
کسایی

باد و گردم نکرد زشتی هیچ

با دل من چرا شد ایدون زشت

زانکه خویی پلید کرد مرا

هر که را خو پلید ، هست پلشت

سنایی

دو رفیقند هر دو ناخوش و زشت

باز دارندت این و آن ز بهشت

مشاهدهٔ بیش از ۵۳ مورد هم آهنگ دیگر از سنایی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه