لبیبی
»
ابیات پراکنده در لغت نامه اسدی و مجمع الفرس سروری و فرهنگ جهانگیری و رشیدی
»
شمارهٔ ۱۲ - به شاهد لغت کولک، بمعنی کدویی که زنان روستا پنبه در او نهند
زن برون کرد کولک از انگشت
کرد بر دوک و دوک ریسی پشت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، زن با مهارت و دقت یک رشته از انگشت خود بیرون میآورد و آن را بر روی دوک قرار میدهد تا نخ را بچرخاند. این تصویر نشاندهندهی تلاش و هنر او در بافندگی است.
هوش مصنوعی: زن انگشتانش را روی دوک گذاشت و با دقت و مهارت، نخ را ریخت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا سمو سر برآورید از دشت
گشت زنگار گون همه لب کشت
هر یکی کاردی ز خوان برداشت
تا پزند از سمو طعامک چاشت
باد و گردم نکرد زشتی هیچ
با دل من چرا شد ایدون زشت
زانکه خویی پلید کرد مرا
هر که را خو پلید ، هست پلشت
شاه غزنین چو نزد او بگذشت
چون دویزه بگردش اندر گشت
دو رفیقند هر دو ناخوش و زشت
باز دارندت این و آن زبهشت
با تو دل مسجدست و بی تو کنشت
بی تو دل دوزخست و با تو بهشت
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.