امروز مبارک است فالم
کافتاد نظر بر آن جمالم
الحمد خدای آسمان را
کاختر به درآمد از وبالم
خواب است مگر که مینماید
یا عشوه همی دهد خیالم
کاین بخت نبود هیچ روزم
وین گل نشکفت هیچ سالَم
امروز بدیدم آن چه دل خواست
دید آن چه نخواست بدسگالم
اکنون که تو روی باز کردی
رو باز به خیر کرد حالم
دیگر چه توقع است از ایام؟
چون بدر تمام شد هلالم
بازآی کز اشتیاق رویت
بگرفت ز خویشتن ملالم
آزردهام از فراق چونانک
دل باز نمیدهد وصالم
وز غایت تشنگی که بردم
در حلق نمیرود زلالم
بیچاره به رویت آمدم باز
چون چاره نماند و احتیالم
از جور تو هم در تو گیرم
وز دست تو هم بر تو نالم
چون دوست موافق است سعدی
سهل است جفای خلق عالم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از روزی خوش و مبارک صحبت میکند که نگاهش به جمال محبوبش افتاده و از این تجربه خوشحال است. او به خداوند شکر میگذارد که از غم و مشکلاتش رهایی یافته است. شاعر در باور خود به نظر میرسد که آنچه را میخواهد را دیده و حالش بهتر شده است. او با ابراز اشتیاق و محبت، از فراق محبوبش ابراز درد و حسرت میکند و میگوید که به خاطر دوری از او رنج میکشد. در نهایت، شاعر میگوید که وقتی دوستش به او نزدیک است، مشکلات دیگر از نظرش ناچیز میشوند.
هوش مصنوعی: امروز برای من روز خوششانسی است، چون نگاه من به آن زیبایی افتاده است.
هوش مصنوعی: سپاس خداوند آسمان را که از بلای من نجات یافتم و به آرامش رسیدم.
هوش مصنوعی: شاید همهچیز فقط یک خواب باشد یا شاید خیال من است که به زیبایی خود مینازد.
هوش مصنوعی: این بخت به من هیچ روزی را خوش و خرم نکرد و این گل هم هیچگاه نرسته و شکوفا نشد.
هوش مصنوعی: امروز آنچه که دل میخواست را دیدم، اما آنچه که نمیخواست، بر سرم آمد.
هوش مصنوعی: حالا که تو چهرهات را به من نشان دادهای، حال و روزم نیز به خوبی تغییر کرده است.
هوش مصنوعی: دیگر چه انتظاری میتوان داشت از روزگار، وقتی که ماه کامل تمام شده و تنها هلالی باقی مانده است.
هوش مصنوعی: بازگرد که از دل تنگی و دلزدگیام به خاطر اشتیاق به دیدارت است.
هوش مصنوعی: به خاطر جدایی، بسیار ناراحت و رنجورم به گونهای که دل نمیتواند به دیدار تو رضایت دهد.
هوش مصنوعی: به خاطر شدت تشنگیام، آبی که به حلقم میرود، صاف و زلال نیست.
هوش مصنوعی: بدبختانه دوباره بر چهرهات آمدم چون دیگر راهی برای نجات نیست و امیدی ندارم.
هوش مصنوعی: من از ظلم و ستم تو نیز در درون خودم رنج میبرم و از دست تو نیز به تو شکایت میکنم.
هوش مصنوعی: وقتی دوست با من همراه و همدل است، سختی و ناسازگاریهای دیگران برایم اهمیتی ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
همین شعر » بیت ۶
اکنون که تو روی باز کردی
رو باز به خیر کرد حالم
زان دم که تو روی باز کردی
از هر چه بجز تو بازم آورد
من گر گهرم وگر سفالم
پیرایهٔ توست روی مالم
من کشتهٔ عشق آن جمالم
آشفتهٔ آن دو زلف و خالم
بگرفت ز دست غم ملالم
باشد که نظر کنی به حالم
من بلبل مست در گلستان
از شوق رخش چرا ننالم
در حسرت آن هلال ابرو
[...]
بگرفت ز عمر خود ملالم
یارب که مباد کس به حالم
مستانه ز بس که دیده حالم
مدهوش شد از می سوالم
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.