این مطرب از کجاست که برگفت نام دوست؟
تا جان و جامه بذل کنم بر پیام دوست
دل زنده میشود به امید وفای یار
جان رقص میکند به سماع کلام دوست
تا نفخ صور بازنیاید به خویشتن
هر کاو فتاد مست محبت ز جام دوست
من بعد از این اگر به دیاری سفر کنم
هیچ ارمغانیی نبرم جز سلام دوست
رنجور عشق به نشود جز به بوی یار
ور رفتنیست جان ندهد جز به نام دوست
وقتی امیر مملکت خویش بودمی
اکنون به اختیار و ارادت غلام دوست
گر دوست را به دیگری از من فراغتست
من دیگری ندارم قائممقام دوست
بالای بام دوست چو نتوان نهاد پای
هم چاره آن که سر بنهی زیر بام دوست
درویش را که نام برد پیش پادشاه
هیهات از افتقار من و احتشام دوست
گر کام دوست کشتن سعدیست باک نیست
اینم حیات بس که بمیرم به کام دوست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به عشق و وابستگی عمیق خود به دوست (یار) اشاره میکند. او از شدت عشق و ارادت خود میگوید که حاضر است جان و تمام داراییاش را برای دوست بخواهد. دلش تنها با امید وفای یار زنده میشود و تنها چیزی که در سفرهایش به یادگار میبرد، سلام به دوست است. شاعر بیان میکند که هیچ درد و رنجی از عشق جز با یاد یار تسکین نمییابد و حتی اگر در زندگیاش تغییراتی به وجود آید، همچنان به دوستی ارادت خواهد ورزید. او تصریح میکند در صورت جدایی از دوست، کسی دیگر را به جای او نمیپذیرد و در نهایت میگوید اگر رسیدن به خواستههای دوست به مرگ او منجر شود، از این مرگ هیچ گونه ترسی ندارد، زیرا این مرگ را به خاطر دوست میخواهد.
هوش مصنوعی: این نوازنده از کجا آمده که اسم دوست را بر زبان میآورد؟ تا جایی که بتوانم، جان و لباس خود را تقدیم پیام او میکنم.
هوش مصنوعی: دل با امید وفاداری محبوب زنده میشود و جان در خوشحالی و شوری به خاطر صحبتهای دوست به رقص در میآید.
هوش مصنوعی: تا زمانی که صدای صور (بوق) برای قیامت نوزده، هر کسی که در مستی عشق و محبت جام دوست افتاده باشد، به خود نمیآید.
هوش مصنوعی: از این به بعد هرگاه به جایی سفر کنم، تنها چیزی که با خود میآورم سلامی به دوستان خواهد بود و هیچ هدیه دیگری نخواهند داشت.
هوش مصنوعی: عشق و درد ناشی از آن تنها با حضور و بوی محبوب تسکین مییابد و جان، فقط با یاد و نام دوست آمادهی فراق میشود.
هوش مصنوعی: زمانی که من حاکم و فرمانروا بودم، اکنون با اراده و خواست دوست، همه چیز را به او واگذار کردهام.
هوش مصنوعی: اگر دوست برای کسی دیگر وقت دارد، برای من هیچ کسی جایگزین او نیست.
هوش مصنوعی: اگر نتوانی بر سر بام دوست بروی، پس بهتر است که سر خود را پایین بیاوری و زیر بام او بمانی.
هوش مصنوعی: درویشی را که پیش پادشاه نام برده بودند، بگو: چقدر از مقام و احترام دوستم بینصیبم!
هوش مصنوعی: اگر دوست بخواهد که سعدی را بکشد، اشکالی ندارد. چون این زندگی برای من کافی است که برای خوشحالی او بمیرم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ای پیک عاشقان گذری کن به بام دوست
برگرد بندهوار به گرد مقام دوست
گرد سرای دوست طوافی کن و ببین
آن بار و بارنامه و آن احتشام دوست
خواهی که نرخ مشک شکسته شود به چین
[...]
تا چند بشنوم ز رسولان پیام دوست
گه دل به نامه شاد کنم، گه به نام دوست
عارف ز جام مهر خموشی نیافته است
کیفیتی که یافت دلم از کلام دوست
رحم است بر کسی که ز کوتاه دیدگی
[...]
کاین مطرب از کجاست که برگفت نام دوست
تا جان و جامه بذل کنم بر پیام دوست
دل زنده می شود به امید وفای یار
جان رقص می کند ز سماع کلام دوست
ما را که بر زبان نبود غیر نام دوست
با غیر هم بیان نکنم جز پیام دوست
ما گوش وقف کرده بغوغای دشمنان
باشد که استماع نمایم کلام دوست
خضر ارزآب چشمه حیوان حیات یافت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۱۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.