سه کس را شنیدم که غیبت رواست
وز این درگذشتی چهارم خطاست
یکی پادشاهی ملامت پسند
کز او بر دل خلق بینی گزند
حلال است از او نقل کردن خبر
مگر خلق باشند از او بر حذر
دوم پرده بر بیحیایی متن
که خود میدرد پرده بر خویشتن
ز حوضش مدار ای برادر نگاه
که او میدرافتد به گردن به چاه
سوم کژ ترازوی ناراست خوی
ز فعل بدش هرچه دانی بگوی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
سعدی در این گفتار، غیبت را که آشکار کردن عیوب مردم است را مذموم و ناپسند شمرده اما سه استثنا برایآن قائل شده و بیش از این سه کس را روا ندانسته و ناپسند شمرده است.
شنیدهام که غیبت سه کس اشکال ندارد، از این سه کس بیشتر و فراتر خطاست؛
یکی حاکم و پادشاه ظالم که به مردم ظلم میکند و دل مردم از ستم او دردمند است.
از ظلمها و ستمهای او گفتن، حلال است تا که مردم از وی برحذر باشند و از او دوری کنند.
دوم، تو در آبرومند کردن کسی که (خود در ملأ عام) بیحیایی میکند و آبروی خود را میبرد، مکوش.
که خود نتیجهاش را که در چاه افتادن (و پشیمان شدن است) خواهد دید.
سوم، گرانفروش بدکردار که (هر چه از گرانفروشی او) میدانی مردم را آگاه کن. (تا فریب نخورند) (کجترازو یعنی کمفروش، گرانفروش، متقلب)
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۱۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.