چنین گفت پیش زغن کرکسی
که نبود ز من دوربینتر کسی
زغن گفت از این در نشاید گذشت
بیا تا چه بینی بر اطراف دشت
شنیدم که مقدار یک روزه راه
بکرد از بلندی به پستی نگاه
چنین گفت دیدم گرت باور است
که یک دانه گندم به هامون بر است
زغن را نماند از تعجب شکیب
ز بالا نهادند سر در نشیب
چو کرکس بر دانه آمد فراز
گره شد بر او پایبندی دراز
ندانست از آن دانهای خوردنش
که دهر افکند دام در گردنش
نه آبستن در بود هر صدف
نه هر بار رامی زند بر هدف
زغن گفت از آن دانه دیدن چه سود
چو بینایی دام خصمت نبود؟
شنیدم که میگفت و گردن به بند
نباشد حذر با قدر سودمند
اجل چون به خونش بر آورد دست
قضا چشم باریک بینش ببست
در آبی که پیدا نگردد کنار
غرور شناور نیاید به کار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن، گفتوگویی بین زغن (نوعی پرنده) و کرکس (پرندهای دیگر) رخ میدهد. زغن ادعا میکند که هیچکس به دقت او نمیتواند ببیند. کرکس به او میگوید که از بلندی به دشت نگاه کند و مقدار یک روزه راه را ببیند که یک دانه گندم در آنجا قرار دارد. زغن پس از دیدن دانه، به خاطر تمایل به خوردن آن پیش میآید، اما در میابد که دانه میتواند دام خطرناکی باشد. زغن به این نتیجه میرسد که اگر به دام بیفتد، فایدهای از دیدن دانه ندارد، چراکه سرانجام به دست تقدیر گرفتار خواهد شد. این متن به صورت کنایهآمیز به این موضوع میپردازد که بعضی دیدها و خواستهها میتواند انسان را به خطر بیندازد.
هوش مصنوعی: به کروز بانگ زغن کنار کرکس، گفت که هیچ کس دیگر به دقت و دید وسیع من نخواهد بود.
هوش مصنوعی: زغن گفت که از این در نگذارید عبور کنید، بیا و ببین چه چیزهایی در اطراف دشت وجود دارد.
هوش مصنوعی: خبر رسید که میزان مسافت یک روزه را از ارتفاع به سمت پایین پیمود.
هوش مصنوعی: اگر به این باور هستی که تنها یک دانه گندم میتواند در بیابان سبز شود، پس به همین ترتیب میتوانی درک کنی که حتی کوچکترین چیزها هم میتوانند در شرایط سخت ظهور کنند.
هوش مصنوعی: زغن به خاطر تعجب از آنچه دید، دیگر نتوانست صبر کند. وقتی که از بالا سرش را به پایین آوردند، ناتوانیاش در تحمل موقعیت باعث شد.
هوش مصنوعی: وقتی که کرکس به دانهای نزدیک میشود، به دقت و با طولانیمدت به آن چسبیده و نمیتواند راحت از آن جدا شود.
هوش مصنوعی: نمیدانست که خوردن آن دانه، او را به دام این دنیا گرفتار میکند.
هوش مصنوعی: صدفها همیشه پر از مروارید نیستند و هر بار هم نمیتوانند به هدف خود برسند.
هوش مصنوعی: زاغ میگوید: چه فایدهای دارد که دانه را ببینی، وقتی که دشمن تو دامی برایت پهن کرده و تو از آن بیخبری؟
هوش مصنوعی: شنیدم که میگفتند برای بهرهمندی از چیزهای ارزشمند، نباید همیشه خود را در قید و بند محدودیتها گرفت.
هوش مصنوعی: زمانی که مرگ به او حملهور میشود، سرنوشت چشمان تیزبینش را میبندد.
هوش مصنوعی: در آبی که قابل دیدن نیست، نمیتوان بر روی غرور تکیه کرد و سودی از آن برد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳۴ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.