یکی را پسر گم شد از راحله
شبانگه بگردید در قافله
ز هر خیمه پرسید و هر سو شتافت
به تاریکی آن روشنایی بیافت
چو آمد بر مردم کاروان
شنیدم که میگفت با ساروان
ندانی که چون راه بردم به دوست!
هر آن کس که پیش آمدم گفتم اوست
از آن اهل دل در پی هر کسند
که باشد که روزی به مردی رسند
برند از برای دلی بارها
خورند از برای گلی خارها
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شخصی پسرش را در بیابان گم میکند و در شب به جستجوی او در میان قافله میپردازد. او از هر خیمهای سؤال میکند و در تاریکی به دنبال روشنایی میگردد. وقتی به کاروان میرسد، میشنود که دیگران نیز در جستجوی کسی هستند و هر کس که را میبینند، امید دارند که او دوستشان باشد. این افراد به دنبال دل خود هستند و برای رسیدن به کسی که دوستش دارند، بارها تلاش میکنند و برای عشق خود از مشکلات عبور میکنند.
شخصی پسرش را در حین سفر گم کرد در تاریکی شب در میان کاروانیان میگشت. (راحله: تأنیث راحل، و راحل بهمعنی کوچنده است، در اینجا مَرکب منظور است.)
از هر خیمه سراغ پسرش را گرفت و هر سوی رفت تا بالاخره پسرش را یافت.
چون به کاروان خود برگشت، شنیدم که به ساربان میگفت:
نمیدانی که چطور دوست و یار (گمشده) را پیدا کردم؛ هرکس که میدیدم میپنداشتم که گمشده من است.
بههمین علت است که اهل دل در پی (شاد کردن دل) هر کسی هستند شاید که روزی به صاحبدلی برسند.
بارها و مشقتها را متحمل میشوند برای (یافتن) دلی؛ خارها میخورند، برای رسیدن به گلی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.