گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
رودکی

ای بر همه میران جهان یافته شاهی

می خور، که بد اندیش چنان شد که تو خواهی

می خواه، که بدخواه به کام دل تو گشت

وز بخت بد اندیش تو آورد تباهی

شد روزه و تسبیح و تراویح به یک جای

عید آمد و آمد می و معشوق و ملاهی

چون ماه همی جست شب عید همه خلق

من روی تو جستم، که مرا شاهی و ماهی

مه گاه بر افزون بود و گاه به کاهش

دایم تو برافزون بوی و هیچ نکاهی

میری به تو محکم شد و شاهی به تو خرم

بر خیره ندادند ترا میری و شاهی

خورشید روان باشی، چون از بر رخشی

دریای روان باشی، چون از بر گاهی

آن ها که همه میل سوی ملک تو کردند

اینک بنهادند سر از تافته راهی

دام طمع از ماهی در آب فگندند

نه مرد به جای آمد و نه دام و نه ماهی

مهتر نشود، گرچه قوی گردد کهتر

گاهی نشود، گرچه هنر دارد، چاهی

 
 
 
فانوس خیال: گنجور با قلموی هوش مصنوعی
عنصری

ای ماه سیه پوش تو روشن شده ماهی

هم شمع سرای من و هم پشت سپاهی

از قامت و قدّ تو برد سرو بلندی

وز حلقۀ زلف تو برد قیر سیاهی

جانم بصلاح آید از آن نوش لب تو

[...]

انوری

ای بر سر کتاب ترا منصب شاهی

منشی فلک داده بر این قول گواهی

جاه تو و اقطاع جهان یوسف و زندان

ذات تو و تجویف فلک یونس و ماهی

ناخورده مسیر قلمت وهن توقف

[...]

سید حسن غزنوی

ای بر صفت یوسفیت حسن گواهی

ماننده یوسف شده در غربت شاهی

حسن تو ترا بی بخبری برده به تختی

مهر تو مرا بی گنهی کرده به چاهی

از لعل تو یک خنده و از عقل جهانی

[...]

اوحدی

رخ باز نهادم به سماوات الهی

تا بر سر گردون بزنم نوبت شاهی

رخت و خر خود را همه بگذاشتم اینجا

چون یار مسیحم، بسم این چهرهٔ کاهی

از من مطلب مهر خود، ای شاهد دنیا

[...]

کمال خجندی

ای ریخته سودای تو خون دل ما را

بی هیچ گناهی

بنواز دمی خسته شمشیر جفا را

یارا به نگاهی

باد سحر از روضه رضوان خبر آورد

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه