Sobhansahra
Sobhansahra در ۲ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۳۰ خرداد ۱۴۰۱، ساعت ۰۵:۵۷ دربارهٔ رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۴۷:
به گمانم منمایاد درستتر باشه. حالت دعاییِ منماید. یعنی خدا ما را به سویی نبرد که در نظر تو ناپسند است.
اگر گمان اشتباهیست ممنون میشم تصحیح بفرمائید.
Sobhansahra در ۲ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۲۶ خرداد ۱۴۰۱، ساعت ۰۵:۱۱ دربارهٔ رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۴۲:
در نسخهی سعید نفیسی به جای کارت، کارک آمده.
Sobhansahra در ۲ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۲۶ خرداد ۱۴۰۱، ساعت ۰۴:۵۸ دربارهٔ رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۳۸:
باید برکه نیز جدا نوشته شود:
زین و زان چند بود بر که و مه؟
Sobhansahra در ۲ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۲۵ خرداد ۱۴۰۱، ساعت ۰۵:۳۲ دربارهٔ رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۳۲:
به گمانم مصرع اول باید به شکل سؤالی خونده بشه که معنایی ازش حاصل بشه.
Sobhansahra در ۲ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۲۵ خرداد ۱۴۰۱، ساعت ۰۵:۱۲ دربارهٔ رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۲۵:
جناب علی درست میفرمایید ولی نه در این بیت.
در این بیت معنای «اندیشه» و «آرزو» در میان معناهای نیوشه مطمح نظر بوده.
Sobhansahra در ۲ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۲۵ خرداد ۱۴۰۱، ساعت ۰۵:۰۱ دربارهٔ رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۲۰:
فلات: تار. در مقابل پود
فوات: مرگ ناگهانی
Sobhansahra در ۲ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۲۵ خرداد ۱۴۰۱، ساعت ۰۴:۵۴ دربارهٔ رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۸:
غاب
لغتنامه دهخدا
غاب . (ص ) سخن بیهوده و یاوه و هرزه و هذیان . حدیث و سخن بیهوده و لاطائل و ترهات . فضولی بیهوده و یافه . (حاشیه ٔ لغت فرس اسدی نخجوانی ).
- حدیث غاب؛ مجازاً مبتذل
Sobhansahra در ۲ سال و ۵ ماه قبل، سهشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۱، ساعت ۰۳:۵۹ در پاسخ به امین کیخا دربارهٔ رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۶:
مندل: mandal
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹مندله› [قدیمی] خطی که عزایمخوانان دور خود میکشند و میان آن خط مینشینند و دعا یا افسون میخوانند
Sobhansahra در ۲ سال و ۵ ماه قبل، سهشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۱، ساعت ۰۳:۵۲ دربارهٔ رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۵:
در دهخدا اینچنین اومده:
همی بایدْت رفت و راه دورست
بسندهدار یکسر شغلها را
که شغل در اینجا به معنای کارهای نامنظم مربوط به نیازمندیهای زندگی، اومده.
که احتمالا یعنی همچنان باید راهپیمای مسیر ارزشها باشیم و راه هم زیاده. حالا در این مسیر به جز نیازهای ضروری زندگی، باقی وقت رو صرف راهپیمایی و کسب معرفت کنیم.
و خوانشی که در بالا میبینیم:
سَغدَه: آسغده، مهیا، آماده.
شغل راها: گویا با توجه به اونچه که پیش از اون اومده، یعنی اونچه که در راه بهش نیاز هست.
که در این خوانش، معنای بیت اینه که: باید در مسیر معرفت باشیم و راه هم بسیار طولانیه. بنابراین همهی چیزهایی که بهش نیاز داری رو آماده کن و مهیای راهپیمایی باش.
Sobhansahra در ۲ سال و ۵ ماه قبل، سهشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۱، ساعت ۰۳:۳۷ دربارهٔ رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۳:
گیهان: کیهان، جهان، گیتی.
خواجهی عدنانی: احتمالا همان «گزیدهی عدنانی»ست که پنجمین ممدوح رودکیست.
عَدْن: در اینجا کنایه از بهشت و جنت است.
باندام: مرکب از «به» و «اندام» که با ادغام الف باید خواند؛ به معنی راست و آراسته، به قاعده و صحیح و موزون و متناسب.
معنی بیت: خواجهی عدنانی! به یمن حضور و بروز تو، جهان ما مثل بهشت شده و همهی امورات ما به قاعده پیش میره.
Sobhansahra در ۲ سال و ۵ ماه قبل، سهشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۱، ساعت ۰۳:۲۳ در پاسخ به سید محمود حسینی پناه دربارهٔ رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۲:
گویا درست میفرمایید. اما کَبْد نه کَبَد. که با معنای بیت تناسب دارد و مکمل سریشم است.
سریشم:مادهی چسبناکی که برای چسباندن چوب و تخته استفاده میشده
و
کَبْد: لحیم زرگری و مسگری که مس و طلا و نقره و امثال آنها را با آن پیوند میزدهاند.
معنای بیت هم که گویا مشخصه که به ممدوح خودش میگه: هرچه که در مدح و ثنای تو میگم عین واقعیته. و من مثل زرگرها و نجارها نیستم و به سریشم و کَبْد نیازی ندارم که چیزی رو که متعلق به تو نیست، بهت نسبت بدم و بهت بچسبونم.
Sobhansahra در ۲ سال و ۵ ماه قبل، سهشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۱، ساعت ۰۳:۰۱ دربارهٔ رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۷:
آیا شما هم این بیت رو استعارهای میدونین، به این نحو که ابر(سپهر آرا) به آرامی میاد و ماه یا خورشید (گردْ نان) رو پشت خودش مخفی میکنه یا مجازاً «دررباید»؟؟؟
Sobhansahra در ۲ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۲۳ خرداد ۱۴۰۱، ساعت ۱۶:۱۲ در پاسخ به امین کیخا دربارهٔ رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱:
جناب کیخای عزیز گویا جناب دهخدا بَشتَر ذکر کردهاند که نام میکائیل است و وظیفهی حوالهی باران و رزق به مردمان را دارد
Sobhansahra در ۲ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۲۳ خرداد ۱۴۰۱، ساعت ۱۶:۰۵ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۴۴:
تنبل: مکر و حیله
شرنگ: زهر، سم
آمیغ: آمیخته
طری: باطراوت، تر و تازه
رخان: گونهها
Sobhansahra در ۲ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۲۳ خرداد ۱۴۰۱، ساعت ۱۵:۴۳ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۴۲:
مصرع اول: تو راحت جان منی و من با یاد تو آرام میگیرم. و من این رو به عینه خودم در خودم میبینم نه اینکه کسی بگه.
مصرع دوم: کسی که چیزی رو خودش به عینه ببینه دیگه چه نیازی به گفتن دیگرانه.
Sobhansahra در ۲ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۱ خرداد ۱۴۰۱، ساعت ۱۶:۴۲ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۳۲ - در رثای ابوالحسن مرادی:
نفط: نفت
ایرا: زیرا، به این دلیل، به این جهت
Sobhansahra در ۲ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۱ خرداد ۱۴۰۱، ساعت ۱۶:۴۱ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۳۲ - در رثای ابوالحسن مرادی:
برد
لغتنامه دهخدا
برد. [ ب ُ ] (ع اِ) نوعی از جامه . (مهذب الاسماء) (آنندراج ). جامه ای بوده است قیمتی و گرانبها. (یادداشت مؤلف ). پارچه ای که در یمن بافته میشده است یا خاص یمن بوده . قماش که از پشم شتر سازند. (ملخص اللغات حسن خطیب ). قماشی است مخصوص یمن که آنرا برد یمانی گویند.
اطلس
لغتنامه دهخدا
اطلس . [ اَل َ ] (ع ص ، اِ) جامه ٔ کهنه
فرهنگ فارسی معین
(اَ لَ) [ معر - یو. ] (اِ.) 1 - پارچة ابریشمی
Sobhansahra در ۲ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۱ خرداد ۱۴۰۱، ساعت ۱۶:۱۴ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۳۱:
به زعم بنده این دو بیت زیبا رو میشه از دو جهت معنا کرد. یکی اینکه بچه کبوتر همین که پر و بالش بسامان شد و منقارش شکل گرفت، بلند پرواز میشه، دیگه به حداقلها قانع نیست و روز به روز به اهداف بالاتر و بلندتر فکر میکنه.
و دو دیگر اینکه؛ کبوتر همینکه سر و سامانی میگیره و یه خورده از آب و گل درمیاد، هوا برش میداره و متفرعن میپره و میره و دیگه جایی که بوده رو فراموش میکنه.
و صدالبته اینجا کبوتر میتونه استعاره از انسان بلندپرواز یا آزاده باشه.
Sobhansahra در ۲ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۱ خرداد ۱۴۰۱، ساعت ۱۶:۰۸ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۳۱:
لغتنامه دهخدا
گردگرد. [ گ ِ گ َ ] (نف مرکب ) گردگردنده . دائره زننده . دوران پیداکننده :
Sobhansahra در ۲ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۱۶ تیر ۱۴۰۱، ساعت ۰۰:۱۲ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۲۷: