شکسته جلوه گلبرگ از بر و دوشت
دمیده پرتو مهتاب از بناگوشت
مگر به دامن گل سر نهادهای شب دوش؟
که آید از نفس غنچه بوی آغوشت
میان آن همه ساغر که بوسه میافشاند
بر آتشینلب جانپرور قدحنوشت
شراب بوسه من رنگ و بوی دیگر داشت
مباد گرمی آن بوسهها فراموشت
تو را چو نکهت گل تاب آرمیدن نیست
نسیم غیر ندانم چه گفت در گوشت؟
رهی اگرچه لب از گفتگو فروبستی
هزار شکوه سراید نگاه خاموشت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیبایی و جذابیت محبوبش اشاره میکند که از آن بوی خوش و نرمی شبیه گلبرگ دارد و مانند پرتو ماه تابان است. او میپرسد آیا محبوبش شب قبل گل را در آغوش داشته که بوی خوشی از او میآید. در کنار بوسههایی که بر لبان او نشسته، انرژی و حرارت خاصی وجود دارد که شاعر نمیخواهد فراموش کند. هرچند محبوبش به نظر آرام میآید و از گفتگو خودداری کرده، شاعر احساسات و رازهای درونی او را در نگاهش میبیند و میداند که سرشار از حرفها و شکوههای ناگفته است.
هوش مصنوعی: گلبرگهای شکستهای که از روی شانهات افتادهاند، مانند پرتوهای مهتاب روی بدنت میدرخشند.
هوش مصنوعی: آیا شب گذشته در دامن گلی قرار گرفتی؟ چرا که بوی آغوش تو از نفس گلهای غنچهدار به مشام میرسد.
هوش مصنوعی: در میان تمام آن جامهایی که بوسهها را به شعلههای لبی گرم و جانپرور میپاشند، نوشتهای روی قدح وجود دارد.
هوش مصنوعی: بوسه من مانند شراب، طعمی و عطری متفاوت داشت. امیدوارم گرمای آن بوسهها را فراموش نکنی.
هوش مصنوعی: تو مانند بوی خوش گل هستی که نمیتوانی به آرامی بمانی و باز هم نمیدانم نسیم چه چیزی در گوشت گفت.
هوش مصنوعی: اگرچه تو سکوت کردهای و از گفت و گو دست برداشتهای، اما چشم خاموش تو میتواند هزاران داستان و شکایت را بیان کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
هزار یادِ بر و گردن و بناگوشت
هزار یاد سر و دست و بازو و دوشت
دریغ اگر نفسی دیدمی به بیداری
چنان که بودم و دیدم به خواب چون دوشت
تو آفتاب زمینی و آسمان به شرف
[...]
زهی به نسخ گل آورده خط بناگوشت
دمیده سبزه تر گرد چشمه نوشت
تو را چو زد به بنا گوش حلقه سنبل زلف
بنفشه شد ز غلامان حلقه درگوشت
فروغ روی تو آتش زند به خرمن عقل
[...]
فکنده از نظرم گرچه چشم مدهوشت
گمان مکن که کنم از نظر فراموشت
مرا به کوی تو هر شب رقیب میطلبد
برای آنکه ببینم به او همآغوشت
دهان عاشق از زهر هجر تو تلخ است
[...]
تو بودی آنکه مرا بود جا در آغوشت
چگونه گشت به کلی ز من فراموشت
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.