چرا چو شادی از این انجمن گریزانی ؟
چو طاقت از دل بیتاب من گریزانی ؟
ز دیدهای که بود پاکتر ز شبنم صبح
چرا چو اشک من ای سیمتن گریزانی ؟
درون پیرهنت گر نهان کنیم چه سود ؟
نسیم صبحی و از پیرهن گریزانی
چو آب چشمه دلی پاک و نرمخو دارم
نه آتشم که ز آغوش من گریزانی
رهی نمیرمد آهوی وحشی از صیاد
بدین صفت که تو از خویشتن گریزانی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این اشعار، شاعر از محبوبش میپرسد چرا از او و جمع دوستان دوری میکند. او به احساس عمیق خود اشاره میکند و میگوید که دلش به شدت بیتاب است. شاعر به زیبایی چشمان محبوبش میپردازد که پاکتر از صبح زود است و از او میخواهد که چرا از اشکهای او فراری است. او همچنین بیان میکند که اگر عشق درون پیراهن محبوب پنهان باشد، چه فایدهای دارد وقتی او از آن دوری میکند. در نهایت، شاعر خود را به آبی نرم و پاک تشبیه میکند و به محبوبش یادآوری میکند که در حالی که آهو نمیتواند از صیاد بگریزد، او چرا از خود فرار میکند.
هوش مصنوعی: چرا از این جمع شاداب فرار میکنی؟ چرا از دل بیقرار من دور میشوی؟
هوش مصنوعی: چرا ای زیبای محبوب، از اشکی که از چشمی پاکتر از صبحگاه میریزد، فراری هستی؟
هوش مصنوعی: اگر در لایههای پیرهن تو چیزی پنهان کنیم، چه فایدهای دارد؟ در حالی که نسیم صبحی وجود دارد و تو از پیرهن فرار میکنی.
هوش مصنوعی: من دل پاک و مهربانی دارم که مانند آب چشمه نرم و لطیف است، نه این که آتش خشم و غضب باشم که تو از من فرار کنی.
هوش مصنوعی: آهوهای وحشی از صیاد فرار نمیکنند؛ چون او به این شکل رفتار میکند که تو نیز از خودت فراری هستی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.