نداند رسم یاری بیوفا یاری که من دارم
به آزار دلم کوشد دلآزاری که من دارم
وگر دل را به صد خواری رهانم از گرفتاری
دلآزاری دگر جوید دِلِ زاری که من دارم
به خاک من نیفتد سایهٔ سرو بلند او
ببین کوتاهی بخت نگونساری که من دارم
گهی خاری کشم از پا گهی دستی زنم بر سر
به کوی دلفریبان این بُوَد کاری که من دارم
دِلِ رنجور من از سینه هردم میرود سویی
ز بستر میگریزد طفل بیماری که من دارم
ز پند همنشین درد جگرسوزم فزونتر شد
هلاکم میکند آخر پرستاری که من دارم
رهی آن مَه به سوی من به چشم دیگران بیند
نداند قیمت یوسف خریداری که من دارم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره رنج و درد ناشی از یک عشق بیوفا است. شاعر به احساسات عمیق خود اشاره میکند و میگوید که در یاری (یا عشق) خود به آزار دلی میرسد که خود بر آن رنج میبرد. او از نداشتن خوشبختی و ناتوانی در رهایی از دلتنگیهایش گلهمند است. شاعر دچار سردرگمی و درد عاطفی است و به تصویر کشیدن سختیهایی که عشق بیحاصل برایش به ارمغان آورده، به سراغ تصویرسازیهای عاطفی میرود. در نهایت، او به این نکته میرسد که عشقاش برای دیگران ارزشی ندارد و فقط خودش رنج میکشد.
هوش مصنوعی: آدمی که بیوفاست، نمیداند که چه طور باید دوستی کند؛ او فقط در پی آزار من است و دل مرا میشکند.
هوش مصنوعی: اگر دل را با زحمت و رنجی فراوان از غم و درد جدا کنم، دل خستهام همچنان به دنبال آزار و رنج دیگری خواهد بود که در آن گریستهام.
هوش مصنوعی: نکند سایهٔ درخت بلند او بر خاک من بیفتد، زیرا من در زندگیام بخت و نصیب چندانی ندارم و به نظر میرسد که سرنوشتم ناخوشایند است.
هوش مصنوعی: گاهی از شدت درد و رنج، خارهایی در پاهایم احساس میکنم و گاهی نیز به خاطر عقاید و احساساتم، دست به سر میزنم. در این عشق و دلدادگی، این وضعیت و احساسات متضاد برای من امری طبیعی است.
هوش مصنوعی: دل بیمار من هر لحظه از سینهام دور میشود، مانند کودکی بیمار که از بستر خود میگریزد.
هوش مصنوعی: از نصیحت و صحبتهای همنشینم، درد دلم بیشتر شده و در حال حاضر پرستاری که دارم، من را به هلاکت میرساند.
هوش مصنوعی: آن ماه روی من را با چشم دیگران مینگرد و نمیداند که من چه قیمتی از یوسفها دارم و چقدر باارزش است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
به قلب عشق میتازد دل زاری که من دارم
زبانبازی به آتش میکند خاری که من دارم
که آرد ریشه کفر از دل سنگین من بیرون
که محکم چون سلیمانی است ز ناری که من دارم
ندانم سنگ از دست کدامین طفل بستانم
[...]
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۹ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.