گنجور

 
رهی معیری

نداند نداند نداند رسم یاری بی وفا یاری (که من دارم که من دارم)

به آزار دلم کوشد دلازاری (که من دارم که من دارم)

وگر دل را به صد خواری رهانم از گرفتاری

دلازاری دگر جوید دلازاری که من دارم

گهی خاری کشم از پا، گهی دستی زنم بر سر، دستی زنم بر سر

به کوی دلفریبان، به کوی دلفریبان این بود کاری

که من دارم، که من دارم، که من دارم، که من دارم

(ز پند هم نشین) درد جگرسوزم فزون‌تر شد فزون‌تر شد

(هلاکم می‌کند) آخر دلازاری که من دارم که من دارم

رهی آن مه به سوی من، به چشم دیگران بیند

نداند قیمت عشقم خریداری که من دارم

که من دارم، که من دارم، که من دارم، که من دارم

 
 
 
حسابداری شخصی تدبیر - پیامک‌هاتو تراکنش کن!
صائب

به قلب عشق می‌تازد دل زاری که من دارم

زبان‌بازی به آتش می‌کند خاری که من دارم

که آرد ریشه کفر از دل سنگین من بیرون

که محکم چون سلیمانی است ز ناری که من دارم

ندانم سنگ از دست کدامین طفل بستانم

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از صائب
رهی معیری

نداند رسم یاری بی‌وفا یاری که من دارم

به آزار دلم کوشد دل‌آزاری که من دارم

وگر دل را به صد خواری رهانم از گرفتاری

دل‌آزاری دگر جوید دِلِ زاری که من دارم

به خاک من نیفتد سایهٔ سرو بلند او

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه