بی تو نکردیم به جایی نشست
با تو نشستیم به هر جا که هست
صورت خوب از چه به گیتی بسیست
چشم مرا مثل تو صورت نبست
لاف نخستین «بلی» میزنم
روز نخستین که تو گویی:«الست»
زلف سیه را به ازان میشکن
ورنه بسی دل که بخواهد شکست
موی برست از کف امید ما
وز کف موی تو نخواهیم رست
هر که کند گوش به گفتار تو
بس که به گفتار بخواهد نشست
ای که ز من صبر طلب میکنی
خود چو منی را چه بر آید ز دست؟
پند، که بیبادهٔ صافی دهی
کی شنود عاشق دردی پرست؟
اوحدی از عشق تو دیوانه شد
گر دگری میشود از عشق مست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق و عاشقانه یک فرد میپردازد. شاعر میگوید که بدون معشوق به جایی نمیرسد و هر جایی که با او باشد، برایش مهم است. او زیبایی معشوق را در مقایسه با دیگران بینظیر میداند و میگوید که به رغم درد و شکستهای عاشقانه، حاضر به عشق ورزی است. شاعر همچنین به نوعی از وابستگی و حرمت به معشوق اشاره دارد و میگوید که دیگران که به سخنان او گوش میدهند، به خوبی میدانند که برای عشق خود سختیها را نیز تحمل میکنند. در نهایت، او از دیوانگی و شیدایی خود در عشق میگوید و به طور کلی تأثیر عشق بر زندگیاش را بیان میکند.
هوش مصنوعی: بدون تو هیچ جایی نرفتیم، اما با تو به هر کجا که هست، به نشستن ادامه دادیم.
هوش مصنوعی: چهرههای زیبا در دنیا بسیارند، اما چشم من هیچکس را مانند تو نخواهد دید.
هوش مصنوعی: در ابتدای کار، من به شوق شروع، به خودم وعده میدهم که وقتی تو از من سؤال کنی آیا من به پروردگاری تو اعتراف دارم، با شجاعت بگویم "بله".
هوش مصنوعی: زلف سیاه را بر خلاف آنچه فکر میشود، نمیتوان به راحتی و بدون آسیب جدا کرد. در غیر این صورت، دلهای زیادی هستند که در انتظار شکستند و نمیتوانند طاقت بیاورند.
هوش مصنوعی: موهای تو در واقع امید ما را برآورده نمیکند و ما از دست تو نیز نمیتوانیم به آن امید برسیم.
هوش مصنوعی: هر کس به سخنان تو گوش دهد، به قدری جذاب و تاثیرگذار است که دیگران نیز به شنیدن آن تمایل پیدا خواهند کرد.
هوش مصنوعی: ای کسی که از من میخواهی صبر کنم، خودت که به حال من هستی، از دستت چه برمیآید؟
هوش مصنوعی: پند و نصیحتی که بدون شراب خالص به کسی بدهی، عاشقی که درد عشق را میکشد هرگز به آن گوش نمیدهد.
هوش مصنوعی: اوحدی از عشق تو دیوانه شده است، اگر کسی دیگر نیز از عشق دچار مستی و شیدایی شود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بود و نبود آنچه بلندست و پست
باشد و این نیز نباشد که هست
نیم شبی سیم برم نیم مست
نعرهزنان آمد و در در نشست
هوش بشد از دل من کاو رسید
جوش بخاست از جگرم کاو نشست
جام می آورد مرا پیش و گفت
[...]
من به عذاب اندرم، آری رواست
مجلس عالی به شراب اندرست
صبحدمان، ازمی گل بوی مست
همچو نسیم سحرازجا به جست
خواب نهان، در سر شهلای شوخ
تاب عیان، در سر مرغول شست
خانه بهم بر زده چون عهد ترک
[...]
همچو گل سرخ برو دست دست
همچو میی خلق ز تو مست مست
بازوی تو قوس خدا یافت یافت
تیر تو از چرخ برون جست جست
غیرت تو گفت برو راه نیست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.