گنجور

 
اثیر اخسیکتی

صبحدمان، از می گل بوی مست

همچو نسیم سحر از جا بجَست

خواب نهان، در سر شهلای شوخ

تاب عیان، در سر مرغول شست

خانه به هم بر زده چون عهد تُرک

زلف به هم درشده چون غول مست

ساقی آزاده، ستاده به پای

باقی دوشین می نوشین بدست

راه حزین می‌زد و آوای نرم

چنگ ارم در بر و آهنگ پست

در شرر ساغر و زنّار وار

چشم من از صورت او بت‌پرست

گفت: که بر دست و لب من به نقد

بوسه شش داری و باده سه شست

با زر، ساقی بستد جام می

تا دل من سوخته برهم نشست

تا، به دو لب هست کنیم آنچه نیست

تا، به دو می نیست کنیم آنچه هست

پرده در این باب نباید درید

توبه در این راه، نباید شکست

تیغ برآهیخت و لیکن نزد

تیر بیانداخت ولیکن نَخَست

 
 
 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
نظامی

بود و نبود آنچه بلند‌ست و پست

باشد و این نیز نباشد که هست

مشاهدهٔ بیش از ۶۵ مورد هم آهنگ دیگر از نظامی
عطار

نیم شبی سیم برم نیم مست

نعره‌زنان آمد و در در نشست

هوش بشد از دل من کاو رسید

جوش بخاست از جگرم کاو نشست

جام می آورد مرا پیش و گفت

[...]

ظهیری سمرقندی

من به عذاب اندرم، آری رواست

مجلس عالی به شراب اندرست

اثیر اخسیکتی

نیم شبان دلبرک نیم مست

بهر صبوحی زِ بَرَم چست جست

زلف کمابیش‌تر از جام خورد

صدره بسا بیشتر از زلف دست

بانگ برآورد بشادی که کو

[...]

مولانا

همچو گل سرخ برو دست دست

همچو میی خلق ز تو مست مست

بازوی تو قوس خدا یافت یافت

تیر تو از چرخ برون جست جست

غیرت تو گفت برو راه نیست

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه