ز لعلش بوسهای جستم، بگفت: آری، بگفتم: کی
بگفت: ای عاشق سرگشته، صبرت نیست هم در پی؟
لبی بگشود چون شکر که با عناب گیرد خو
رخی بنمود چون شیرین که از شبنم پذیرد خوی
به کام خود چو پیش آمد ببوسیدم به کام دل
لبی چون لاله در بستان، رخی چون آتش اندر دی
رقیب آن دید و با من گفت: هی! هی! چیست این عادت
در آن حال، ای مسلمانان، کرا غم دارد از هیهی؟
نسیم زلف او یابم چو بر آتش نهم عنبر
نشان لعل او بینم چو اندر دست گیرم می
اگر چون نی کنی زاری مه و سال از فراق او
عجب نبود، که سال و مه دم او میخورم چون نی
بسان اوحدی باید جفا بین و بلا ورزی
کسی کش رای آن باشد که پیوندی کند با وی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن شاعر به عشق و دلباختگی خود اشاره میکند. او از بوسهای که بر لب محبوبش میزند میگوید و به او میفهماند که صبرش کم است. محبوبش لبانی چون شکر و چهرهای زیبا دارد که او را مجذوب کرده است. شاعر با شور و شوق از وصال میگوید و نگران واکنش رقیبش است که به رابطه او معترض است. او به زیبایی و جذابیت معشوق و احساسات شدیدی که به خاطر فراق او دارد، اشاره میکند و بیان میدارد که عاشق باید با مشکلات و سختیها بسازد تا به معشوقش برسد. در نهایت، عشق اوحدی را با درد و آلامی که در پی وصال است، مقایسه میکند.
هوش مصنوعی: من از لبان او بوسهای گرفتم و او گفت: بله، من هم گفتم: کی؟ او پاسخ داد: ای عاشق گمگشته، آیا در پی عشق خود صبر نداری؟
هوش مصنوعی: لبی را باز کرد مانند شکر که طعمی دلپذیر دارد و رویی را نشان داد مانند میوه شیرین که از قطرات شبنم زیبایی دریافت میکند.
هوش مصنوعی: وقتی فرصتی پیش آمد، آن را با لذت پذیرفتم و بوسیدم. لبهایی سرخ مانند لاله در باغ و چهرهای درخشان و جذاب مانند آتش در دی را دیدم.
هوش مصنوعی: رقیب این وضعیت را دید و با من گفت: چرا در آن حالت، ای مسلمانان، کسی به این وضعیت اهمیت نمیدهد و غم ندارد؟
هوش مصنوعی: اگر نسیم زلف او را حس کنم، مانند این است که بر آتش عطر خوشی بریزم. و وقتی که می مشروب بخورم، نشانهای از زیبایی و جذابیت او را در دستانم میبینم.
هوش مصنوعی: اگر مانند نی غمگین و زار شوی، تعجبی ندارد که از دوری او سالها و ماهها بگذرد. چرا که من هر لحظه صدای او را در خودم میشنوم مانند نی که ناله میزند.
هوش مصنوعی: انسان باید همچون اوحدی، با مشکلات و سختیها روبهرو شود و با رعایت حال دیگران، به آنان کمک کند؛ زیرا کسی که ارادهی پیوند و دوستی با دیگران را دارد، باید از خودگذشتگی و تلاش هم داشته باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بزن ای ترک آهو چشم آهو از سر تیری
که باغ و راغ و کوه و دشت پر ماهست و پرشعری
یکی چون خیمهٔ خاقان، دوم چون خرگه خاتون
سیم چون حجرهٔ قیصر، چهارم قبهٔ کسری
گل زرد و گل خیری و بید و باد شبگیری
[...]
فکندی بر گل از عنبر هزاران حلقه و چنبر
بزیر هر یک از عمدا یکی جادوستان کردی
گر از میدان شهوانی سوی ایوان عقل آیی
چو کیوان در زمان خود را به هفتم آسمان بینی
اگر شایسته کوی تو بودی پای من یکدم
سر گردون گردنده بزیر پای ما بودی
بمیر، ای دوست، پیش از مرگ، اگرمی زندگی خواهی
که ادریس از چنین مردن بهشتی گشت پیش از ما
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.