دلها بربودند و برفتند سواران
ما پای به گل در شده زین اشک چو باران
او رفت، که روزی دو سه را باز پس آید
ما دیده به راه و همه شب روز شماران
بر کشتنم ار شاه سواری بفرستد
با شاه بگویید که: کشتند سواران
اندیشهٔ باران نکند غرقهٔ دریا
ای دیدهٔ خونریز، میندیش و بباران
این حال، که ما را بجز او یار دگر نیست
حالیست که مشکل بتوان گفت به یاران
ما را به بهار و سمن و لاله چه خوانی؟
دریاب کزین لاله چه روید به بهاران؟
آهن که چه دید از غم آن چهره بگویید
تا آینه پیشش نزنند آینه داران
گر دوست دوایی ننهد بر دل مجروح
مرهم ز که جوید جگر سینهفگاران؟
صد قصه نبشت اوحدی از دست غم او
وین غصه یکی بود که گفتم ز هزاران
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از غم و اندوهی که از جدایی معشوق احساس میکند سخن میگوید. سوارانی که دلها را ربوده و رفتهاند، در دل او نگرانی و انتظار را به وجود آوردهاند. شاعر امید دارد که معشوق به زودی برگردد و در این میان، غم و درد جدایی را با اشکهایش زندگی میکند. او به تصویر زیبایی از بهار و گلها اشاره میکند، اما میداند که در دل او فقط غم وجود دارد و هیچ چیز نمیتواند تسکیندهندهی دردش باشد. شاعر در نهایت به این نکته اشاره میکند که غصهاش تنها یک داستان نیست، بلکه پیشینهای از رنج و درد عاشقانه است که در دلش جای دارد.
هوش مصنوعی: دلها به غارت رفتند و سواران ما، در گل و لای پا گذاشتهاند، اشکهایمان مانند باران میبارد.
هوش مصنوعی: او رفت و ما منتظر هستیم که شاید یک روزی برگردد. ما شب و روز را میشماریم و به راه نگاه میکنیم.
هوش مصنوعی: اگر شاه سوارانی را برای کشتن من بفرستد، به او بگویید که سواران کشته شدند.
هوش مصنوعی: ای دیدهٔ پر از غم و درد، نگران باران نباش که باعث غرق شدنت در دریا میشود. به جای این نگرانی، بهتر است فقط بگذاری که باران بیفتد و جاری شود.
هوش مصنوعی: ما به جز او هیچ یار دیگری نداریم و حالتی که داریم، آنقدر پیچیده و خاص است که نمیتوانیم به دوستانمان توضیح دهیم.
هوش مصنوعی: چرا از ما درباره بهار و گلهای خوشبو و لالهها میپرسی؟ باید بدانی که چه چیزهایی از دل لالهها در بهار پدید میآید.
هوش مصنوعی: آهن از غم آن چهره چه حالتی پیدا کرده که آینهداران جرأت نمیکنند آن را به آینه نزدیک کنند.
هوش مصنوعی: اگر دوست بر زخم دل زخمیام دارویی نگذارد، پس چه کسی باید درمانی برای کسانی که دلشان را شکستهاند، بیابد؟
هوش مصنوعی: اوحدی صد داستان از غم و اندوه خود نوشته است، اما این غصه تنها یکی از مشکلات اوست که من از بین هزاران موضوع به آن اشاره میکنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا چند دم از گل زنی ای باد بهاران
گل را چه محل پیش رخ لاله عذاران
هر یار که دور از رخ یاران بدهد جان
از دل نرود تا ابدش حسرت یاران
منعم مکن از صحبت احباب که بلبل
[...]
بگشاد نقاب از رخ گل باد بهاران
شد طرف چمن بزمگه باده گساران
شد لاله ستان گرد گل از بس که نهادند
رو سوی تماشای چمن لاله عذاران
در موسم گل توبه ز می دیر نپاید
[...]
گرجن و بشر دیو و پری باد سواران
شمشیر گذاران
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.