از ماریه رفتی اگر اخبار رسیدن
گرگان عجم را
سگهای عرب بر نتوانست دریدن
شیران اجم را
با ببر دمان گربه نیارست فتادن
گرگانه ستادن
روباه دمن سر نتوانست بریدن
آهوی حرم را
یارست که بر بانوی شاهان به عزیزی
انداز کنیزی
یا تار غلامی که توانست تنیدن
سلطان امم را
جیحون ز دل انگیختمی دجله ز مژگان
نی قلزم و عمان
تا العطش از خیمه نبایست شنیدن
دریای همم را
نگذاشتمی تا رمق از جان اثر از سر
آغشته به خون در
گه نعش ولی گاه موالی نگریدن
مولای خدم را
خون دل و جان ریختمی برخی احباب
تا آن همه خوناب
بر کشته اصحاب نبایست چکیدن
سالار حشم را
گر جن و بشر دیو و پری باد سواران
شمشیر گذاران
حاجت نشدی تیغ و تکاور طلبیدن
زی معرکه جم را
با تیغ کج آوردمی آن رزم ظفر کاست
چون قدّ سنان راست
وز تیر چو اندام کمان راست خمیدن
بالای ستم را
بر تافتمی گرگ سگان را به هژبری
سرپنجه ببری
چون باد که در هم شکند گاه وزیدن
شیران علم را
پرداختمی پهنه به انگیز ره انجام
از ماریه تا شام
ره بستمی الابه در مرگ چمیدن
چه بیش و چه کم را
انباشتمی تا شب و روز ابیض و سودان
زان هیچ وجودان
با گرز تن او بار نه کز کوب رمیدن
بنگاه عدم را
خاکم به دهن من چه کسم کز تو کنم یاد
وز هستی خود باد
کوری بود از یکدگران باز ندیدن
زفتی و ورم را
از هیچ گهر بندهای آنگه سر پیوند
با چون تو خداوند
حادث که بود برتر از اندازه دویدن
میدان قدم را
با هستی تو ای که سراپا به تو هستیم
ما خود نپرستیم
کو شهر چنین زی که دریغ است گزیدن
بر کعبه صنم را
جان در سر ما کردی از این نادره پرخاش
سهل است به پاداش
در پای تو خون ریخته بر خاک تپیدن
سر تا به قدم را
تا صعوه ز شاهین نپسندد به همه حال
بازان هما فال
پر بسته به دام اندر و بر چرخ پریدن
بومان دژم را
ضنت مکن امروز که غبنی است زیان خیز
ای جزع گهر ریز
فردا چه توانی به یکی قطره خریدن
دریای کرم را
این قلب تنگ سیم که یغما ز در سود
نقدش به زر اندود
اکسیر قبولش چه زیان از تو رسیدن
چون سکه درم را
در بوته اخلاص بپرداز غبارش
در بخش عیارش
کهامید به پرداخت نه دستان دمیدن
این کوره و دم را
سردار تو و تیغ و من و کلک سخندان
در مجلس و میدان
تا نام گرفتن گذرد وصف کشیدن
شمشیر و قلم را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف نبرد و جنگ و رشادتهای قهرمانانه میپردازد. شاعر از چالشها و سختیهای جنگ مینویسد و به قدرت و شجاعت شخصیتهای مختلف اشاره میکند. او به ستمها و ظلمهایی که بر مردمان رفته است، نیز میپردازد و از خونریزیها و فداکاریها سخن میگوید. در نهایت، شاعر بر اهمیت وفاداری و ارزشهای انسانی تأکید میکند و به پیوند میان خداوند و بندگانش اشاره میکند. این اثر به نمایش جنگ و صلح، عشق و اعتقاد به عدالت میپردازد و اهمیت مدارا و دوستی را در زندگی انسانها یادآور میشود.
هوش مصنوعی: اگر از ماریه رفتی و خبر رسیدن گرگانیها را شنیدی، به من اطلاع بده.
هوش مصنوعی: سگهای عرب نتوانستند شیران اجم را پاره کنند و به آنها آسیب برسانند.
هوش مصنوعی: اگر ببر به سمت شما بیاید، گربه نمیتواند بر روی زمین بیفتد و گرگها باید بایستند.
هوش مصنوعی: روباه در دمن نمیتواند به آهو در حرم آسیب برساند.
هوش مصنوعی: ای دوست، تو مانند یک بانوی محترم و با ارزش هستی که میتوانی به مقام و منزلت بالایی دست یابی و از مقام کنیزی دوری کنی.
هوش مصنوعی: این عبارت به معنای این است که اگرچه یک غلام ممکن است بی ارزش به نظر برسد، اما او توانایی انجام کارهایی را دارد که حتی بزرگترین و مهمترین افراد جامعه نیز قادر به انجام آن نیستند. به نوعی به قدرت و قابلیتهای نهفته در افراد اشاره دارد که ممکن است در نگاه اول نادیده گرفته شوند.
هوش مصنوعی: من به دل انگیزی جیحون توجه میکنم و دجله را از اشکهای خود میسازم، نه از دریا و عمان.
هوش مصنوعی: تا وقتی که تشنه هستید، نباید صدای دریای طغیان را از درون خیمه بشنوید.
هوش مصنوعی: نگذاشتم تا دیگر از جانم چیزی باقی نماند و نشان خون بر سرم پیدا گردد.
هوش مصنوعی: گاه شرایط به گونهای است که برای یک ولی و پیشوای بزرگ، مراسم تشییع و عزاداری برگزار میشود، و گاه هم در چنین موقعیتی، دیگران به یاد میآورند و برای آن شخص عزیز اشک میریزند.
هوش مصنوعی: برای دوستان و نزدیکانم کوشش بسیار کردم و از خودم مایه گذاشتم، تا اینکه آن همگی به من آسیب رساندند.
هوش مصنوعی: نباید بر روی کشتهشدگان، خون سالار سپاه ریخته شود.
هوش مصنوعی: اگر جن و انسان، دیوان و پریان، سواران شمشیرزنان هستند، پس...
هوش مصنوعی: نیازی به درخواست شمشیر و جنگجو نیست، زیرا در میدان نبرد جمع در حال آمادهباش است.
هوش مصنوعی: با تیغ کج به جنگ آمدهام، اما هر پیروزیای که به دست آورم، به اندازه قد یک نیزه راست نیست.
هوش مصنوعی: از تیر، همانطور که اندام کمان به آرامی خم میشود، وقتی که تحت فشار قرار میگیرد، نشان میدهد که بالای ستم نیز نمیتواند بر اثر فشار دوام بیاورد.
هوش مصنوعی: اگر میتوانستم، گرگها را بر سگان غلبه میکردم و آنها را با قدرت و مهارت خود شکست میدادم.
هوش مصنوعی: باد گاهی چون وزیدن، قدرت شیران را در هم میشکند.
هوش مصنوعی: من چیزی را به فرجام میرسانم، از ماریه تا شام.
هوش مصنوعی: راهی را در پیش گرفتم که در آن تا زمانی که زنده هستم، نمیتوانم در مورد مرگ فکر کنم. در این مسیر، نه چیزی اضافه است و نه کم.
هوش مصنوعی: من تمام روز و شب را به یاد سفیدان و سیاهان میگذرانم، چرا که هیچیک از این وجودها را نمیتوان نادیده گرفت.
هوش مصنوعی: تن او را با گرزی پر قدرت بزن، چون این ضربه باعث میشود که از عالم عدم بجنبد و به حرکت درآید.
هوش مصنوعی: من از یاد تو به خاکی دست نمیزنم و از وجود خودم نیز غافل شدهام.
هوش مصنوعی: این جمله به این معنی است که فردی که از دیگران دور است، قادر به دیدن نقصها و مشکلات خودش نیست. در واقع، او به دلیل عدم ارتباط با دیگران نمیتواند واقعیتهای ناخوشایند خود را بشناسد.
هوش مصنوعی: هیچ گوهری در بندگی ارزش اتصال و پیوند با تو، خداوند، را ندارد.
هوش مصنوعی: وقتی حادثهای پیش میآید، اهمیت حرکت و تلاش در آن لحظه بیش از حد دویدن در میدان است.
هوش مصنوعی: ما به خاطر وجود تو، که تمام وجود ما به تو وابسته است، خود را نمیپرستیم.
هوش مصنوعی: هیچ شهری به زیبایی اینجا نیست که از سر حسرت، بر کعبهی بتان انتخاب نکنیم.
هوش مصنوعی: ای جان، تو به خاطر این رفتار عجیب و شدید که نشان دادی، ما را تحت تأثیر قرار دادی؛ حالا، جریمهای که در مقابل این کار خواهیم داشت، چندان سخت و دشوار نیست.
هوش مصنوعی: در زیر پای تو خونها بر زمین ریخته شده و من از سر تا پا به شوق تو به تپش درآمدهام.
هوش مصنوعی: هرگاه که صعوه (پرندهای کوچک) از شاهین (پرندهای بزرگ و قوی) راضی نباشد، در هر شرایطی نمیتواند به خوبی در کنار بازان (پرندگانی که برای شکار آموزش دیدهاند) قرار گیرد. به عبارت دیگر، زمانی که کیفیت یا قدرتی برتر وجود دارد، نمیتوان به سادگی از آن صرف نظر کرد.
هوش مصنوعی: پر بسته به دام، در حالی که بر چرخ میپرند، من دژم را مینگرم.
هوش مصنوعی: امروز را از دست نده و فکر نکن که نمیارزد؛ زیرا این فرصتی است که ممکن است به ضرر تو تمام شود، ای کسی که در طلای خود غفلت و سهلانگاری میکنی.
هوش مصنوعی: فردا چگونه میتوان به خریدن حتی یک قطره از دریای بزرگی مثل کرم دست یافت؟
هوش مصنوعی: این دل کوچک و تنگ که در آن درد و غم وجود دارد، مانند سیمی است که اگر یغما بیفتد، ثروتش را به طلا تبدیل میکند.
هوش مصنوعی: به خاطر پذیرش او، هیچ زیانی به تو نرسیده است، مثل اینکه سکهات را در برابر چیزی ارزشمندتر قرار دادهای.
هوش مصنوعی: در تلاش برای رسیدن به خلوص و صداقت، باید تلاش کنی تا ناپاکیها و حواشی را از خود دور کنی و به کیفیت واقعی و درست خود بپردازی.
هوش مصنوعی: امید من به این است که کوره فرآیند زندگی با هر دم و بازدم به خوبی پیش برود و من بتوانم با تلاش و کوشش خود، نتایج مثبتی را به دست آورم.
هوش مصنوعی: تو فرمانده و شمشیر در دست داری، و من نیز با ذکاوت و هنر سخن در مجلس و میدان حاضر هستم.
هوش مصنوعی: تا زمانی که نام بردن از کسی یا چیزی گذشت، وصف و توصیف کشیدن شمشیر و قلم نیز بیفایده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.