بندهٔ عشقیم و سالهاست که هستیم
ورزش عشق تو کار ماست، که مستیم
بس بدویدیم در به در ز پی تو
چون که نشان تو یافتیم نشستیم
باز دل ما بزیر پای غم تو
بام لگدکوب شد که خانهٔ پستیم
کار نداریم جز خیال تو، گر چه
مدعیان را خیال بود که: جستیم
در دل ما هر کس آمدی و نشستی
دل به تو پرداختیم وز همه رستیم
طوق تو بر گردنیم و داغ تو بر دل
بند تو بر پای و باد توبه به دستیم
زهر، که در کام عشق بود، چشیدیم
شیشه، که در بار عقل بود، شکستیم
گاه به دست تو همچو مرغ گرفتار
گاه به دام تو همچو ماهی شستیم
سر «نعم» در دهان ز روز نخستین
راز «بلی» در زبان ز روز الستیم
گر ز کمرمان بیفگنند چو فرهاد
باز نخواهد شد آن کمر که ببستیم
اوحدی، اینجا بتان پرند ولیکن
کفر بود، گر به جز یکی بپرستیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و وابستگی عمیق شاعر به معشوقش است. شاعر بیان میکند که سالهاست در راه عشق معشوقش میدود و به دنبال اوست. او احساس میکند که دلش زیر پای غم معشوق crushed شده و هیچ چیزی جز خیال و یاد او در ذهنش نیست. شاعر همچنین اشاره میکند که هر کسی که به دلش آمده، در نهایت دلش را به معشوق داده و از بقیه جدا شده است. او به شدت به معشوق وابسته است و تاکید میکند که اگرچه مشکلات و دشواریها در عشق وجود دارد، اما هیچ چیز نمیتواند این وابستگی را از بین ببرد. در نهایت، شاعر به یکتایی معشوق خود اشاره میکند و میگوید که پرستش غیر او کفر است.
هوش مصنوعی: ما سالهاست که در خدمت عشق هستیم و فعالیت ما در عشق تو است که ما را به وجد آورده و شاداب کرده است.
هوش مصنوعی: ما بارها و بارها در پی تو سرگردان شدیم تا اینکه نشانی از تو پیدا کردیم و پس از آن نشستهایم.
هوش مصنوعی: دل ما دوباره زیر پای غم تو له شد و هیچ چیزی از ما باقی نماند؛ انگار که در خانهای بیارزش زندگی میکنیم.
هوش مصنوعی: ما فقط به یاد تو مشغول هستیم، هرچند که کسانی دیگر فکر میکنند به دنبال چیزی میگردیم.
هوش مصنوعی: هر کسی که به دل ما آمد و در آن جا جا گرفت، دل خود را به او سپردیم و از هر چیز دیگری رهایی یافتیم.
هوش مصنوعی: ما به گردن خود طوق محبت تو را داریم و در دلمان اثر عشق تو را حس میکنیم. همچنین، بند تو پاهای ما را بسته و ما دست به توبه داریم.
هوش مصنوعی: ما تلخی عشق را چشیدیم و در عین حال عقل و منطقی که داشتیم را نادیده گرفتیم و شکستیم.
هوش مصنوعی: گاهی در دستان تو احساس آزادی میکنم مانند پرندهای که در قفس است و گاهی نیز در دام محبت و زیبایی تو غرق میشوم همچون ماهیای که در آب شناور است.
هوش مصنوعی: از آغاز خلقت، نعمت و نعمتی در وجود ما بوده و در همان ابتدا، ما به پذیرش و موافقت با حقیقت و وجود خداوند زبان باز کردیم.
هوش مصنوعی: اگر کمر ما را بشکنند، مانند فرهاد، دیگر آن کمر که بستهایم، باز نخواهد شد.
هوش مصنوعی: در اینجا معشوقان زیبا و دلنواز هستند، اما پرستیدن هر یک از آنها به جز بارگاه یگانه، گناه و نافرمانی محسوب میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ما در خلوت به روی خلق ببستیم
از همه بازآمدیم و با تو نشستیم
هر چه نه پیوند یار بود بریدیم
وآنچه نه پیمان دوست بود شکستیم
مردم هشیار از این معامله دورند
[...]
ما در خلوت به روی غیر ببستیم
از همه باز آمدیم و با تو نشستیم
ما ز ازل رند و مست و بادهپرستیم
بر در میخانه الست بنشستیم
سبحه و زنار را کمند بریدیم
توبه و پیمانه را به هم بشکستیم
مغبچگان می به کف زمزمه گویند
[...]
ما دل خود را به دست شوق شکستیم
هر شکنش را به تار زلف تو بستیم
تا ننشیند به خاطر تو غباری
از سر جان خاستیم و با تو نشستیم
از پی پیوند حلقهٔ سر زلفت
[...]
دی من و محمود در وثاق نشستیم
لب بگشادیم و در به روی ببستیم
گفتم برخاست باید از سر عالم
گفت بلی تا به مهر دوست نشستیم
گفتمش ایثار راه میر چه باید
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.