بباد صبا گفتم از شوق دوش
که: درکارم، ار میتوانی، بکوش
نشانی از آن نوشدارو بیار
که سودای او بردم از مغز هوش
نه زان گونه تلخست کام دلم
که شیرین توان کردن او را بنوش
رفیقا، مکن پر نصیحت، که من
ندارم دماغ نصیحت نیوش
مرا آتش عشق در اندرون
ز خامی بود گر نیایم به جوش
مکن دورم از باده خوردن، که باز
مرا تازه عهدیست با میفروش
دو چشم من از عشق او چون پرست
لبم گر بخوشد ز غم، گو: بخوش
چو آگه شوی از شب بیدلی
به روزش مرنجان و رازش بپوش
بهل، تا روم بر سر عشق من
چو من رفتم، آنگه ز پی میخروش
به کام بداندیش گشت اوحدی
که بر نیک خواهان نمیکرد گوش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از شوق و عشق خود به معشوق سخن میگوید و از دوستش میخواهد که در آوردن نشانی از آن عشق و آرزویش کمک کند. او احساس میکند که درد و تلخی عشق را تحمل میکند و نمیخواهد کسی او را نصیحت کند، چرا که درگیر آتش عشق است. شاعر همچنین به یادآوری عهد خود با میفروش اشاره میکند و تأکید میکند که عشق او را به وجد میآورد. او دوست دارد در مورد عشقش به دیگران صحبت کند و میخواهد از غم دور بماند. در نهایت، او به مشکلاتی که درک از عشقش برای اطرافیان ایجاد میکند اشاره میکند و از آنها میخواهد که او را در این عاشقی تنها نگذارند.
هوش مصنوعی: به نسیم صبح خبر دادم که از شوق دیشب در این کار کمک کن، اگر میتوانی.
هوش مصنوعی: نشانهای از آن داروی مورد نظر برایم بیاور که عشق و حسرت آن از فکر و هوش من خارج شده است.
هوش مصنوعی: دل من به قدری تلخ است که نمیتوان با شیرینی آن را خوشایند کرد.
هوش مصنوعی: دوست من، لطفاً بیش از حد مرا نصیحت نکن، چون من حوصله شنیدن نصیحت را ندارم.
هوش مصنوعی: در دل من عشق مانند آتشی میسوزد و اگر به فوران نیاید، نشانهای از ناتمامی و خامی در من است.
هوش مصنوعی: از دوری نوشیدن شراب خودداری کن، زیرا من هنوز پیمانی تازه با میفروش دارم.
هوش مصنوعی: دو چشم من به عشق او مانند پرستویی است و اگر لبم از غم شاد شود، بگو که خوشحال است.
هوش مصنوعی: وقتی از حال ناخوشایند کسی مطلع شدی، در طول روز او را نرنجان و راز او را فاش نکن.
هوش مصنوعی: بگذار که آرام بگذرم، تا زمانی که بر سر عشق من برسم. وقتی که من رفتم، آنگاه به دنبال من میآیند و فریاد میزنند.
هوش مصنوعی: اوحدی، که فردی بداندیش است، به خاطر نداشتن گوش شنوایی برای نیک اندیشان و خوب خواهان، دچار مشکلات و دشواریها شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
یکایک بیامد خجسته سروش
به سان پری پلنگینه پوش
شمید و دلش موج بر زد ز جوش
ز دل هوش و از جان رمیده خروش
برآمد ز گردون و هامون خروش
مصیبت شد آن شادی و ناز و نوش
تو آنچ از پیمبر رسیدت به گوش
به فرمان بجای آر آنرا بکوش
از آن نعره افتاد قارون به جوش
برآورد گُرز گران را به دوش
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.