پاکبازان را چه خارا و چه خز؟
گر به رنگی قانعی در خرقه خز
جامه گه ازرق کنی، گاهی سیاه
جامه خود دانی، تو مردم را مرز
آخرت زندان تن خواهد شدن
این که بر خود میتنی چون کرم قز
گر تو ایزد را بدین خواهی شناخت
نیک دور افتادهای، سودا مپز
چون نخواهی فهم کردن، زان چه سود؟
گر منت مشروح گویم، یا لغز
محتسب گو: در پی رندان مرو
کین جماعت را نباشد سنگ و گز
عیب مستان کم کن و در مجلس آی
گر ننوشی بادهای، سیبی بگز
باده خوردن در بهار ار ظلم بود
در زمستان خود نمیجوشید رز
گوش داری گفتهای اوحدی
تا که لؤلؤ را بدانی از خرز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به اهمیت خودآگاهی و شناخت درونی اشاره میکند. او میگوید که لباس و ظواهر نمیتوانند نشاندهنده ماهیت واقعی انسان باشند و آنچه مهم است، شناخت خود و ارتباط با خداوند است. همچنین بر لزوم دوری از قضاوتهای سطحی و نفرت از دیگران تأکید میکند و دعوت به شرکت در شادی و لذتهای حلال میکند. شاعر به دقت در سخنان و تجربیات گذشتگان اشاره میکند تا خواننده بتواند ارزشها و هشیاری درون خود را درک کند.
هوش مصنوعی: پاکبازان علاقهای به تفاوتهای مادی مانند طلا و خز ندارند؛ مهم این است که در لباسشان رضایت و تداوم معنوی موجود باشد.
هوش مصنوعی: گاهی در زندگی خود خوشحال و شاداب هستی و گاهی غمگین و دلشکسته. تو باید به این نکته توجه داشته باشی که هر انسانی را با شرایط و وضعیتهای مختلفی مواجه میکنی و باید درک کنی که زندگی پر از تغییرات است.
هوش مصنوعی: در نهایت، اگر به خودت توجه نکنی و در دام دنیا بیفتی، مانند کرمی که در پیله محبوس شده است، سرنوشتی جز زندانی شدن در جسم نخواهی داشت.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی خدا را بشناسی، بدان که در دور بودن از حقایق قرار داری و از خیالات دوری کن.
هوش مصنوعی: اگر نمیخواهی درک کنی، پس چه فایدهای دارد؟ حتی اگر داستان را به وضوح بیان کنم یا با کنایه بگویم، فرقی نمیکند.
هوش مصنوعی: محتسب (دینی) بگو: به دنبال رندان نروید، زیرا این گروه خصلتهای سنگین و خشن ندارند.
هوش مصنوعی: عیبجویی از شیداییها را کم کن و به جمع ما بیا. اگر نمیخواهی شراب بنوشی، حداقل یک سیب بچش.
هوش مصنوعی: نوشیدن شراب در بهار اگر ظلم باشد، پس در زمستان گل هم نمیتواند بشکفد و رشد کند.
هوش مصنوعی: به دقت به سخنان اوحدی گوش کن تا بتوانی تفاوت بین چیزهای ارزشمند مانند مروارید و چیزهای بیارزش مانند خارباش را درک کنی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در شب معراج پیش ذوالجلال
مصطفا کرد از خداوند این سئوال
گفت چونی یا علیم و ای عزیز
گفت با بوبکر من چونی تو نیز
عاقل آن باشد که عبرت گیرد از
مرگ یاران در بلای محترز
در دل صاحب دلان جایی بگیر
رهروان را نیست از رهبر گریز
صحرای دلم عشق تو شورستان کرد
تا مهر کسی دگر نروید هرگز
حمد گفتی، کو نشان حامدون
نی برونت را اثر نی اندرون
رو ملاف از مشک کان بوی پیاز
از دم تو می کند مکشوف راز
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.