مطرب، مهل که محنت و غم قصد جان کند
راهی سبک بیار، که رطلم گران کند
گیر و گرفت چیست؟ چو با عشق ساختیم
بر ما گرفته گیر که وصلی زیان کند
گر مهر و ماه را به در او برم شفیع
بر من به جهد اگر دل او مهربان کند
جز دیده و دلم نپسندد نشانهای
تیری که چشم و ابرویش اندر کمان کند
دیدیم سروها که نشانند در چمن
لیکن کسی ندید که سروی روان کند
صورت کشند و نقش بر ایوان، نه این چنین
کش نوش در لب و گهر اندر دهان کند
شاید که اوحدی: بنویسد حدیث خویش
با دوستان حکایت ازین داستان کند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: غزل بیانگر غم و دردهایی است که عاشق با آنها مواجه است. شاعر از مطربی میخواهد که در این شرایط سخت، راهی سبک و آسان ارائه دهد. او از عشق و دردی که به جانش آمده سخن میگوید و به خوبی از تضادهای عشق و جدایی مینویسد. شاعر به زیباییهای عشق اشاره میکند و حسرت میزند که هیچ مانند محبوبش وجود ندارد. در نهایت، اوحدی (شاعر) امید دارد که روزی داستان عشق و درد خود را با دوستانش نقل کند و از این تجارب سخن بگوید.
هوش مصنوعی: خواننده، لحظهای درنگ کن که درد و اندوه قصد جانم را دارند. راهی آسان و سبک بیاور که بار غمم سنگینتر نشود.
هوش مصنوعی: دلتنگی و شکایت چه سودی دارد؟ وقتی به عشق روی آوردهایم، بهتر است که صبر کنیم و از آن چه که ممکن است ما را به دردسر بیندازد، دوری کنیم.
هوش مصنوعی: اگر من خورشید و ماه را به درگاه او ببرم و از آنها بخواهم که شفاعت من را بکنند، اما دل او مهربان نشود، نتیجهای نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: جز چشم و دل من هیچ نشانهای را نمیپسندد، چون تیر چشم و ابرویش همانند کمانی است که در قلب من فرود میآید.
هوش مصنوعی: ما در چمن سروهای زیبایی را مشاهده کردیم، اما هیچکس را ندیدیم که بتواند سروی را به حرکت درآورد.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که در اینجا به زیبایی و جذابیت ظاهری اشاره شده است. آنها ممکن است به طرز زیبایی صورت بکشند و نقشهای زیبایی روی ایوانها بزنند، اما این زیباییها به پای لذتی که از نوشیدن یک مایعات خوشمزه با طعم و عطر دلپذیر و گوهرهایی که در دهان هستند، نمیرسد. به عبارت دیگر، این بیت به ما گوشزد میکند که زیبایی ظاهری هرگز به اندازه لذت واقعی که از چیزهای خوب در زندگی میبریم، ارزشمند نیست.
هوش مصنوعی: شاید اوحدی خاطرات و تجربیات خود را با دوستانش به اشتراک بگذارد و داستانی از این ماجرا تعریف کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شاهی که پیر گشته جهان را جوان کند
سلطان ابوالملوک ملک ارسلان کند
وان نامه کان به نام ملک ارسلان بود
دست شرف از آن به تفاخر نشان کند
آن شهریار عدل کانصاف او همی
[...]
گیرد قدر عنانش و بوسد قضا رکاب
گر پای و دست قصد رکاب و عنان کند
هرگز به سالها نکند ابر نوبهار
آن مکرمت که دست تو در یک زمان کند
خاقانیا ز نان طلبی آب رخ مریز
کان حرص کآب رخ برد آهنگ جان کند
آدم ز حرص گندم نان ناشده چه دید
با آدمی مطالبهٔ نان همان کند
بس مور کو به بردن نان ریزهای ز راه
[...]
تیزی که مغز چرخ ز بانگش فغان کند
تیزی که روزگار بدو امتحان کند
تیزی که مردگان همه از بیم درریند
گر نفخ صورصدعت خود را چنان کند
تیزی که چون زمنفذ سفلی گشاد یافت
[...]
چشمت که قصد جان من ناتوان کند
گویم مکن به قصد دل، همان کند
مرغ دل آشیانه به زلف تو می کند
چون طوطیی که میل به هندوستان کند
آن کس که مانده بسته سودای زلف تو
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.