هرگز از عشقی مرا پایی چنین در گل نشد
هیچ سال این دردم اندر جان وغم در دل نشد
نیست سنگی کان ز آه آتشین من نسوخت
نیست خاکی کان ز آب دیدهٔ من گل نشد
هیچ سعیی در جهان چون سعی من ضایع نگشت
هیچ رنجی در وفا چون رنج من باطل نشد
بر تن شوریده باری این چنین سنگین نبود
بر دل آشفته کاری این چنین مشکل نشد
ضربتی چون ضربت سودای او دستی نزد
شربتی چون شربت هجران او قاتل نشد
اوحدی، دل در وفا و عهد این خوبان مبند
کز غم خوبان به جز بیحاصلی حاصل نشد
گر ندیدی صورت لیلی، که مجنون را بکشت
قصهٔ مجنون نگه کن: کو دگر عاقل نشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر عمق عشق و دلتنگی شاعر است. او به شدت از رنج و درد ناشی از عشق سخن میگوید و میگوید که هیچ سالی در درد و غم او کم نشده است. شاعر به بیاثری سعی و کوشش خود در عشق اشاره میکند و میگوید که هیچ سنگی به اندازهی آه او نسوخته و هیچ خاکی از اشکهایش گل نکرده است. او به سختیهایی که در وفا و عشق تحمل کرده، اشاره کرده و میافزاید که هیچ ضربتی به اندازهی درد عشقش عمیق نیست. در نهایت، شاعر به این نتیجه میرسد که غم عشق نتیجهای جز احساس ناکامی برای او نداشته است و با ذکر داستان مجنون و لیلی، عمق بیپایانی عشق را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: هرگز عشق مرا به این گونه در گل نکشید و هیچ سال از این درد در وجودم و غم در دلم کم نشد.
هوش مصنوعی: هیچ سنگی وجود ندارد که با آتش سوزان اندوه من نسوزد و هیچ خاکی نیست که با اشک من گل نکند.
هوش مصنوعی: هیچ تلاشی در دنیا به اندازه تلاش من بیثمر نبوده و هیچ سختی در راه وفا به اندازه زحمت من بیفایده نشده است.
هوش مصنوعی: بر بدن آشفته، چنین بار سنگینی نبود و دل پریشان، چنین کار دشواری را نتوانست تحمل کند.
هوش مصنوعی: ضربهای که به خاطر عشق او وارد شد، بهقدری قوی بود که شبیه ضربهای است که در اثر آن شربت جداییاش را چشیدم، ولی این ضربه، به من آسیب نزند.
هوش مصنوعی: دل خود را به وفا و وعدههای این زیبارویان نبند، زیرا از غم آنان، تنها نتیجهای که به دست میآید، حسرت و بیثمر بودن است.
هوش مصنوعی: اگر چهرهٔ لیلی را ندیدهای، باید بدانی که داستان مجنون او را نابود کرد. پس نتیجه اینکه دیگر عاقل نمیشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گر چه مجنون را محبت از هوس زایل نشد
سست همت بین که هر نقش پیش محمل نشد
تا سواد از سطر زنجیر جنون روشن نکرد
طفل ما را در دبستان دانشی حاصل نشد
در قمار عشق باشد باختن نقش مراد
[...]
دل به زخم خنجر احسان کس بسمل نشد
صید ما منت کش جانبخشی قاتل نشد
عاشقانت را بود با درد پیوند دگر
بعد مردن وای اگر مشت گل ما دل نشد
می رسد جان در گداز تن به معراج قبول
[...]
گل نکرد آهیکه بر ما خنجر قاتل نشد
آرزو برهم نزد بالیکه دل بسمل نشد
دام محرومی درین دشت احتیاط آگهیست
وای بر صیدیکه از صیاد خود غافل نشد
دل به راحت گر نسازد با گدازش واگذار
[...]
در حریم حرمت وصلت کسی واصل نشد
تا چو بلبل عشق او ز آه و افغان کامل نشد
عارضش چون کهربا تا با خزان شامل نشد
از گل روی توام رنگی جزین حاصل نشد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.