دلی، که میل به دیدار دوستان دارد
فراغتی ز گل و باغ و بوستان دارد
کدام لاله به روی تو ماند؟ ای دلبند
کدام سرو چنین قد دلستان دارد؟
گرت به جان بخرم بوسهای، زیان نکنم
که بوسه عاشق بدبخت را زیان دارد
کسی که چون تو پری چهره در کنار کشد
اگر چه پیر بود، دولتی جوان دارد
به قصد کشتن من بست و باز نگشاید
کمر، که قد بلند تو در میان دارد
به خاکپای تو آنرا که هست دست رسی
چه غم ز سرزنش هر که در جهان دارد؟
چو کردی جای خیال تو اوحدی در دل
به وصل خود برسانش، که جای آن دارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و دلتنگی شاعر است. شاعر به زیبایی و جذابیت دوست خود اشاره میکند و نشان میدهد که دلش به دیدار او تنگ شده است. او همچنین از بوسهای که میخواهد به معشوق هدیه کند صحبت میکند و اعتراف میکند که برای عشقش هر سختیای را تحمل خواهد کرد. شاعر زیباییهای معشوق را با لاله و سرو مقایسه میکند و تأکید میکند که هیچ چیز نمیتواند مانع عشق او شود. در نهایت، شاعر از قدرت خیال پردازی و احساساتی که در دلش نسبت به معشوق دارد، میگوید و از او میخواهد که به وصالش برسد.
هوش مصنوعی: دل، که خواهان دیدار دوستان است، هیچگاه از خوشیها و زیباییهای طبیعت و باغها آرامش نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: کدام گل زیبا به زیبایی تو میرسد؟ ای عشق، کدام درخت بلند به خوشاندامی تو شبیه است؟
هوش مصنوعی: اگر بخواهم برایت بوسهای بخرم، هیچ ضرری ندارد، چون بوسهی عاشق بدبخت با ارزشتر از آن است که دچار زیان شود.
هوش مصنوعی: کسی که در کنار تو زیبایی و ظرافت دارد، حتی اگر سنش زیاد باشد، همچنان جوانی و شادابی را احساس میکند.
هوش مصنوعی: عشقی که به من ورزید، به اندازهای قوی و جدی بود که هرگز تردید نمیکند و از احساساتش صرفنظر نمیکند. این احساسات به قدری عمیق است که جدا کردن آنها از همدیگر امکانپذیر نیست.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که وقتی به کسی دسترسی داریم که به ما ارزش و محبت میدهد، دیگر نگران نظریات و انتقادات دیگران در دنیا نیستیم.
هوش مصنوعی: وقتی که خیال و تصویر تو در دل من جا گرفت، آن را به وصال خود برسان، زیرا او در دل من جایگاه ویژهای دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
فراقِ یارِ سفر کرده رویِ آن دارد
که قصدِ جانِ منِ زارِ ناتوان دارد
دلِ سبک سرم از جان ملال خواهد کرد
مگر که بختِ سبک سارِ سرگران دارد
غلامِ هم نفسی ام که یک نفس با من
[...]
کسی که یار وفادار و مهربان دارد
سعادت ابد و عمر جاودان دارد
مگر که گرد لب لعل آن صنم گشته ست
که باد صبحدم امروز بوی جان دارد
حدیث او همه روز و هلاک او همه شب
[...]
امیر و خواجه منعم کسی تواند بود
که پای همت بر فرق فرقدان دارد
ز راه لطف و کرم بر سر وضیع و شریف
دو دست خویش همه ساله زرفشان دارد
نه آنکه از زر و یاقوت او کله سازد
[...]
کسی که عشق نورزد مگو که جان دارد
جزین حدیث نگوید کسی که آن دارد
ز مرگ چون دل صاحب دلان بود آمن
کسی که او بتو زنده است و چون تو جان دارد
زمین ز روی تو چون آفتاب روشن شد
[...]
نسیم باد سحر عزم بوستان دارد
دمید و بازدمش کیمیای جان دارد
رسید مژده که سلطان گل به طالع سعد
عزیمت چمن و رای گلستان دارد
به ناز تکیه زده بر کنار آب روان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.