اوحدالدین کرمانی
»
دیوان رباعیات
»
الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات
»
شمارهٔ ۱۱۶
هرگه کآید زبحر ربّانی سیل
دیگر نکند این سگ نفسانی میل
حقّا که به لب رسید این روح عزیز
زین سگ که هزار خوک دارد در خیل
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به تحولی اشاره میکند که از جانب خداوند و از "دریای ربانی" به وجود میآید. این تحول منجر به ناپدید شدن خواستههای نفسانی و دنیوی میشود. او به این نکته اشاره میکند که روح انسان به مرز بالایی رسیده و نیاز به رهایی از تمایلات و خواستههای زشت دارد، که به آنها تشبیه شده به "سگ" و "هزار خوک". در واقع، شاعر نسبت به نفسانیات و تمایلات زشت هشدار میدهد و از جستجوی تعالی و روح پاک سخن میگوید.
هوش مصنوعی: هر زمان که رحمتها و فیضهای الهی مانند سیلی به ما برسد، دیگر این نفس اماره و بیخودخواهی نمیتواند ما را به سوی خواستههایش بکشاند.
هوش مصنوعی: واقعاً این روح گرانقدر به لب نزدیک شده است؛ به خاطر این انسان که در جمعیتی از هزار خوک قرار دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بی رهبر و بی نشان و بی هیچ دلیل
ناگاه به خان عنکبوت آمد پیل
خواهی که بود شاهدت ای مرد علیل
مانند سماعیل به نزدیک خلیل
گر شاهد را برای شهوت طلبی
سگ بر تو شرف دارد و شیطان تفضیل
از عقل دلیل آید و از عشق خلیل
این آب حیات دان و آن آب سبیل
در چرخ نیابی تو نشان عاشق
در چرخ درآیی بنشانهای رحیل
دی شاه بتان سوار اسبی چون پیل
میکرد به هر گوشه چو فرزین تحویل
خورشید پیاده در رکابش میرفت
میکرد رخ خاک به خدمت تقبیل
ای جان جهان، جان جهان، دلبر گیل
می دل همه روج داروتی دیمی میل
سیلاب سرشک قاسم از ابر غمت
اندی بشو، که برد گیلان را سیل
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.