تنها نشین گوشهٔ غمخانهٔ خودیم
گنج غمیم و در دل ویرانهٔ خودیم
لب تر نکرده ایم ز جام و سبوی کس
جاوید مست جرعه و پیمانهٔ خودیم
با غم نشسته ایم به تدبیر عقل خویش
ما آشنا به دشمن و بیگانهٔ خودیم
بس در گشوده ایم، چه دشمن، چه دوست را
ما قفل بی گشاد در خانهٔ خودیم
شیرین نکرده ایم لب از گفت و گوی کس
لب ها به زهر شستهٔ افسانهٔ خودیم
گاهی فریب توبه و گاهی فساد زرق
بازیچهٔ طبیعت طفلانهٔ خودیم
غیرت روا نداشت که برقع برافکنیم
تا جمله بنگرند که جانانهٔ خودیم
عرفی برو، تهیهٔ افسون مکن که ما
صید فریب دام خود و دانهٔ خودیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف حال و دلشکسته فردی میپردازد که در گوشهای تنها نشسته و غم به دل دارد. او را فردی توصیف میکند که از دیگران جداست و در دنیای خود غرق شده است. شخصیت شعر به ناامیدی، غم و تنهایی دچار است و از درون خود به رازهای عمیق زندگی پی میبرد.
او میگوید که حتی با دیگران هم ارتباطی ندارد و به نوعی خود را در قفل دیوارهایی که خود ساخته محبوس کرده است. همچنین، او به تضادهای درونی خود اشاره میکند، از امید به توبه و در عین حال افتادن در دام فساد. در پایان، شاعر به خودآگاهی از فریبکاریهای دنیا و بازیچه بودن زندگیاش اشاره میکند و میگوید که درواقع، او شکار خود فریبها و دامی است که خود برای خویش ساخته است.
هوش مصنوعی: ما در گوشهای از غم و اندوه خود نشستهایم و تمام دردها و غمهای زندگی را در دل ویرانه خود جای دادهایم.
هوش مصنوعی: ما از هیچ کس جام و سبویی ننوشیدهایم و همیشه مست نوشیدنی و پیمانهٔ خود هستیم.
هوش مصنوعی: ما با اندوه خود نشستهایم و سعی میکنیم با عقل و تدبیر خود مسائل را حل کنیم. اما در این میان، از دشمنان و بیگانگان خود آگاهی داریم.
هوش مصنوعی: ما به روی همه، چه دشمن و چه دوست، درهای خود را باز کردهایم، اما هنوز نتوانستهایم قفل قلب خود را باز کنیم.
هوش مصنوعی: ما به خاطر صحبت نکردن با دیگران، لذت کلام را از خود گرفتهایم و زبانمان به تلخی افسانههای خود آغشته است.
هوش مصنوعی: گاهی به توبه و بازگشت به راه راست فریب میخوریم و گاهی به فساد و فریبهای زیبا و زرق و برقهایی که طبیعت به ما ارائه میدهد، در دنیای کودکانهمان گرفتار میشویم.
هوش مصنوعی: غیرت ما اجازه نداد که حجاب و پوشش خود را برداریم تا همه ببینند که ما چه محبوب و عزیز هستیم.
هوش مصنوعی: ای عرفی، تو به دنبال جادو و افسون نرو، چرا که ما خود در دام فریب و طعمهایم که برای خودمان تدارک دیدهایم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ما تازه روی چون صدف از دانه خودیم
خرسند از محیط به پیمانه خودیم
چون غنچه روی دل به خود آورده ایم ما
برگ نشاط گوشه میخانه خودیم
ما را غریبی از وطن خود نمی برد
[...]
ما پای در گل از دل دیوانهٔ خودیم
ما غرق خون ز چشم سیه خانهٔ خودیم
گلخن نمود بر سرما اشک ما خراب
پیوسته خود خراب کن خانهٔ خودیم
خون جگر خوریم و نگیریم می ز کس
[...]
مجنون دشت گریه مستانه خودیم
آزاد کرده دل دیوانه خودیم
آیینه خاطریم ز تأثیر عشق پاک
جویای وصل روی تو در خانه خودیم
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.