مراد و خضر عنان گیر باید از چپ و راست
که کج روی نکنم ور نه عزم راه خطاست
عجب که باورم آید از راه اندیشی
که آفتاب قیامت ز سایه ی طوبی است
به ملک صدق گنه را به عفو دشمنی است
جزاء جرم در این خطه جزو کاه رباست
به میوه ای که رسد دست امیدوارم کن
که دست کوته و شاخ بلند دام بلاست
ز بس که نور جمالش ز پرده می جوشد
نیافتم که نقابش حریر و باد صباست
از آن من گردیدند طایران حرم
که هر آن نوا که شنیدم شناختم که کجاست
جوی در وجود خود از مردمی نیابم هیچ
عرق ز ناصیه بیرون جهد که شرم کجاست
به آدمی ی فرومایه دل مبند عرفی
که این متاع زبون بازمانده ی یغماست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به مضامین عمیق و فلسفی میپردازد و به ما یادآوری میکند که در مسیر زندگی، دقت و توجه لازم است تا از کجرویها دوری کنیم. اشاره به تابش آفتاب قیامت و عفو در ملک صدق نشاندهندهی اهمیت توبه و بخشش است. شاعر به نقش امید در زندگی و چالشهای آن اشاره میکند، و به زیبایی و نور جمال الهی اشاره دارد که در زندگی انسانها تجلی پیدا میکند. در نهایت، شاعر هشدار میدهد که به انسانهای منفعتطلب و پست اعتماد نکنیم، زیرا آنها در واقع محتویات بیارزش و زبونی هستند. با این مضمونها، شعر به غور در ذات و معنای انسانیت و آگاهی از خطرات آن فرامیخواند.
هوش مصنوعی: برای رسیدن به هدف و مقصود، باید از راههای مختلف آگاه باشم و مانع انحراف خود شوم، زیرا اگر دچار کجروی شوم، مسیر درست را گم میکنم.
هوش مصنوعی: عجب است که بتوانم باور کنم که آفتاب قیامت از سایهی درخت طوبی میتابد.
هوش مصنوعی: در سرزمین حقیقت، گناه با بخشش روبرو میشود و در اینجا، مجازات جرم کماهمیت است و مثل کاه به حساب میآید.
هوش مصنوعی: به آن چیزی که امید دارم و به آن دست میزنم، توجه کن؛ زیرا ممکن است با خطراتی روبرو شوم و نتوانم به هدفم برسم.
هوش مصنوعی: بهقدری زیبایی او درخشنده و نمایان است که نتوانستم تشخیص دهم که حجاب او، پارچهای لطیف و شفاف است یا نسیمی نرم و دلانگیز.
هوش مصنوعی: پرندههای حرم به من تعلق گرفتند؛ زیرا هر نوا و آهنگی که شنیدم، توانستم بفهمم که از کجا آمده است.
هوش مصنوعی: در وجود خودم هیچ نشانهای از انسانیت نمیبینم، و اگر عرقی از پیشانیام بریزد، نمیدانم که شرم کجاست.
هوش مصنوعی: به انسانی که پست و ناتوان است، دل ندهید زیرا اینگونه عشق و محبت، چیزی بیارزش و دستداده از دزدی است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ز راستی و بلندی که مر ترا بالاست
به وصفت اندر، معنی بلند گردد و راست
اگر بزرگی و جاه و جلال در درم است
ز کردگار بر آن مرد کم درم ستم است
نداد داد مرا چون نداد گربه مرا
تو را از اسپ و خر و گاو و گوسفند رمه است
یکی به تیم سپنجی همی نیابد جای
[...]
در قناعت و توفیق دین و مذهب راست
بروزگار تو ، ای فخر کاینات ، کراست؟
برون ز راه تو هر راه کاندر آفاقست
غریق بیم و امید و اسیر روی و ریاست
فزایش سخن و نکتۀ بدیع تو را
[...]
سرشگ ابر بکردار لؤلؤ لالاست
نسیم باد بکردار عنبر ساراست
سپاه برف رمید و سپاه لاله رسید
خروش زاغ نشست و خروش فاخته خاست
بهر کجا نگری پیش چشم تو گهر است
[...]
بنظم و نثر کسی را گر افتخار سزاست
مرا سزاست که امروز نظم و نثر مراست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.