تحفهٔ مرهم نگیرد سینهٔ افکار ما
سایهٔ گل برنتابد گوشهٔ دستار ما
باعثی دارد رواج، سبحه کو، تزویر کو
تا ببندد صد گره بر رشتهٔ زنار ما
ما لب آلوده بهر توبه بگشاییم، لیک
بانگ عصیان میزند ناقوس استغفار ما
آتشافروز تب هجریم و هرگز کس ندید
جوش تبخال شفاعت بر لب زنهار ما
مرحبا ای چاره، آسان میگشایی کار خلق
ناخنی بس تیز داری رخنهای در کار ما
ساکن میخانهٔ ما باش عرفی زان که نیست
چشمهٔ نور و صفا در سایهٔ دیوار ما
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف دردها و مشکلاتی میپردازد که در سینهاش نهفته است و تحفهای نمیتواند این دردها را درمان کند. او از سایه گل صحبت میکند که نمیتواند به او آرامش بخشد. اشاره به تزویر در زندگی و رواج سبحهها (وسیلهای برای ذکر) دارد که به نوعی نشاندهندهی مشکلات درونی و جهل است. شاعر همچنین از تلاشش برای توبه و ندامت سخن میگوید، اما صدای عصیان در پسزمینه این تلاشها به گوش میرسد. او به آتش اشتیاق و تب الهی اشاره میکند که هرگز کسی ندیده و در نهایت به دعوتی میرسد که میگوید باید در غفلت و میکدههای دنیا غرق شد، زیرا در غیر این صورت، زندگی معنای روشنی نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: هدیهای که دردهای درون ما را تسکین ندهد، مانند سایهٔ گل بر روی گوشهٔ کلاه ما اثر نخواهد گذاشت.
هوش مصنوعی: سببها و عواملی وجود دارد که موجب گسترش میشوند، اما کجاست آن دروغ و تزویر که بتواند صدها مشکل و گره را بر زندگی ما ببندد؟
هوش مصنوعی: ما برای توبه و بازگشت به سوی خدا زبان به دعا و پشیمانی میگشاییم، اما به رغم این، نداهای نافرمانی و گناه هنوز در وجود ما به گوش میرسد.
هوش مصنوعی: من آتشافروز درد هجرت هستم و هیچکس تا به حال جوش و التهابی را که بر لبانم نشانه شفاعت است، ندیده است. پس ایستی!
هوش مصنوعی: سلام و درود بر تو ای راهحل، تو به راحتی مشکلات مردم را حل میکنی. تو سلاحی بسیار تیز در دست داری و به راحتی به کارهای ما نفوذ میکنی.
هوش مصنوعی: در میخانهٔ ما بمان، زیرا در سایهٔ دیوار ما چیزی از نور و پاکی وجود ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
پردهی دیگر مزن جز پردهی دلدار ما
آن هزاران یوسف شیرینِ شیرینکار ما
یوسفان را مست کرد و پردههاشان بردرید
غمزهی خونیِ مست آن شهِ خمارِ ما
جان ما همچون سگانِ کوی او خونخوار شد
[...]
کار ما جز فکر مردن نیست دور از یار ما
وه که یار ما ندارد هیچ فکر کار ما
روی در دیوار غم شبها به سر بردن چه سود
گرنه آن مه بر زند یک شب سر از دیوار ما
چند خود را پیش ما قیمت نهی ای پارسا
[...]
ای شکرخا کرده شُکرت طوطی گفتار ما
شکر توست الحمدلله همچو طوطی کار ما
قلبِ رویاندوده را گر امتحان ز آتش کنی
جز سیهرویی نباشد حاصل کردار ما
پیش بت سر بر زمین دست دعا بر آسمان
[...]
می نماید هر زمان حسن دگر دلدار ما
تا نباشد جز طلبکاری بعالم کار ما
در حقیقت شد بهشت عاشقان دیدار دوست
جز وصال و فرقت او نیست نور و نارما
حسن او پیداست ما محجوب هستی خودیم
[...]
شد بدیدار تو روشن دیده خونبار ما
یافت از وصل تو مرهم سینه افکار ما
بی تردد دولت وصل تو ما را شد نصیب
به که غیر از شکر این نعمت نباشد کار ما
همدم ما بود غم درد سر از ما کرد کم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.