می نماید هر زمان حسن دگر دلدار ما
تا نباشد جز طلبکاری بعالم کار ما
در حقیقت شد بهشت عاشقان دیدار دوست
جز وصال و فرقت او نیست نور و نارما
حسن او پیداست ما محجوب هستی خودیم
شد حجاب روی جانان پرده پندار ما
در لباس هر چه بینی آن پری رورو نمود
نیست عالم غیر مرآت جمال یار ما
دیده ام در پرده هر ذره مهر روی دوست
عارفی کو تا که گردد واقف اسرار ما
بی من و مایی بود اقبال بخت عاشقان
شد براه عشق او ما و منی ادبار ما
آنچه بیند جان جمله سالکان در خواب خوش
آن به بیداری عیان بیند دل بیدار ما
فخر و ناموس طریقت هست عجز و نیستی
در حقیقت کبر و هستی نیست غیر از عارما
گفتمش مطلوب جانم زین طلب دانی که چیست
گفت مطلوب اسیری نیست جز دیدار ما
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و الطاف الهی است. شاعر به توصیف زیبایی و جذابیت معشوق میپردازد و میگوید که تنها دیدار معشوق، هدف نهایی عاشقان است. او به حجابهایی که وجود خودمان ایجاد کرده اشاره میکند که ما را از شناخت واقعی معشوق دور میکند. عشق واقعی را به معنای از دست دادن خود و فانی شدن در معشوق میداند. در نهایت، شاعر به این نتیجه میرسد که هدف واقعی زندگی، رسیدن به دیدار محبوب است و هر چه جز این، در واقع عجز و ناتوانی است.
هوش مصنوعی: هر زمانی که معشوق ما جلوه میکند، زیبایی جدیدی از خود نشان میدهد. تا وقتی که تنها در پی خواستههای خود هستیم، نمیتوانیم به درستی به زندگی بپردازیم.
هوش مصنوعی: بهشتی که عاشقان در آن قرار دارند، تنها در دیدار محبوبشان تجلی پیدا میکند و جز وصال و جدایی او چیز دیگری وجود ندارد، نه روشنایی و نه تاریکی.
هوش مصنوعی: زیبایی او آشکار است، اما ما به خاطر محدودیتهای وجود خود نمیتوانیم او را کاملاً درک کنیم. حجاب وجود ما، پردهای میشود که میان ما و زیباییهای محبوبمان فاصله میاندازد.
هوش مصنوعی: در هر چیزی که مشاهده میکنی، آن زیبای دلخواه نشان نمیدهد. این جهان جز آینهای از زیبایی معشوق ما نیست.
هوش مصنوعی: در پرده چشم خود دیدهام که هر ذرهای از وجودم عشق و محبت دوست را منعکس میکند. آیا عارفی هست که بتواند به عمق اسرار و رازهای ما پی ببرد؟
هوش مصنوعی: در دورانی که عشق و شوق در دل عاشقان بود، شانس و روزگار به گونهای رقم خورد که ما و منی وجود نداشت و همه چیز به سمت عشق او پیش میرفت.
هوش مصنوعی: هر آنچه که جان سالکان در خواب خوش میبیند، در بیداری به روشنی دل بیدار ما مشاهده میکند.
هوش مصنوعی: فخر و شرف در مسیر سلوک به قبول کردن ناتوانی و عدم وجود واقعی انسان برمیگردد، و خودبزرگبینی و ادعای وجود تنها از نادانان ناشی میشود.
هوش مصنوعی: گفتم آیا میدانی خواستهام چیست؟ او پاسخ داد: خواستهی جانم تنها دیدار ماست و هیچ چیز دیگری نیست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
پردهی دیگر مزن جز پردهی دلدار ما
آن هزاران یوسف شیرینِ شیرینکار ما
یوسفان را مست کرد و پردههاشان بردرید
غمزهی خونیِ مست آن شهِ خمارِ ما
جان ما همچون سگانِ کوی او خونخوار شد
[...]
کار ما جز فکر مردن نیست دور از یار ما
وه که یار ما ندارد هیچ فکر کار ما
روی در دیوار غم شبها به سر بردن چه سود
گرنه آن مه بر زند یک شب سر از دیوار ما
چند خود را پیش ما قیمت نهی ای پارسا
[...]
ای شکرخا کرده شُکرت طوطی گفتار ما
شکر توست الحمدلله همچو طوطی کار ما
قلبِ رویاندوده را گر امتحان ز آتش کنی
جز سیهرویی نباشد حاصل کردار ما
پیش بت سر بر زمین دست دعا بر آسمان
[...]
شد بدیدار تو روشن دیده خونبار ما
یافت از وصل تو مرهم سینه افکار ما
بی تردد دولت وصل تو ما را شد نصیب
به که غیر از شکر این نعمت نباشد کار ما
همدم ما بود غم درد سر از ما کرد کم
[...]
طاعت ما نیست غیر از ورزش پندار ما
هست استغفار ما محتاج استغفار ما
هر گشادی کز سوی ما شد گره بر کار زد
قطع ها کردیم اما شد همه زنار ما
از نخستین جلوه قد دلبری افراشت حسن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.