کجاست فتنه که آن شوخ را سوار کند
زمانه را گل آشوب در کنار کند
گناه کارم و دردا که نیست آن عزت
که انفعال به عفوم امیدوار کند
برای آن که دلیرش کند به خون ریزی
زمانه شوق تو را مایل شکار کند
به ناله نرم بسازم دلت ، از آن ترسم
که نالهٔ دگری در دل تو کار کند
خوش آن که پیش تو پرسند حال عرفی را
شکایتی به کنایت ز روزگار کند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی احساسات شاعر در مورد فتنهها و مشکلات زمانه میپردازد. شاعر از فقدان عزت و امید گلهمند است و نگران تأثیراتی است که این مشکلات بر دل و جان او دارند. او به نوعی ناله و درد درونش را به تصویر میکشد و از این میگوید که چگونه زمانه میتواند انسانها را به سمت خشونت و خونریزی هدایت کند. همچنین، او آرزو دارد که کسی از حال او بپرسد و شکایتش را به شکل کنایهای بیان کند. در کل، این شعر به روایتی از بحرانهای روحی و اجتماعی انسانها در زمانهی خود اشاره دارد.
هوش مصنوعی: کجاست آن دلبری که بتواند اوضاع را به هم بریزد و بر جهان دلسردی و بینظمی را حاکم کند؟
هوش مصنوعی: من انسان گناهکاری هستم و افسوس که آن عزتی را ندارم که باعث شود امیدوار به عفو و بخشش شوم.
هوش مصنوعی: برای این که او را شجاع کند و به خونریزیهای زمانه دلش را به شوق بیندازد، تو را به شکار خود بکشاند.
هوش مصنوعی: میخواهم با نالهای آرام دلت را نرم کنم، اما میترسم که ناله دیگری در دل تو تأثیر منفی بگذارد.
هوش مصنوعی: خوشا به حال کسی که در حضور تو از عرفی حال او را بپرسند و او به طور غیرمستقیم از مشکلات و نارضایتیهایش از زندگی شکایت کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کسیکه قصد سر زلف آن نگار کند
چو زلف او دل خود زار و بیقرار کند
کسیکه دارد امید کنار بوس ازو
بسا که خون دل از دیده برکنار کند
دلم ربود بدانزلف همچو چنگل باز
[...]
کسی که قصد سر زلف آن نگار کند
چو زلف او دل خود زار و بی قرار کند
کسی که دارد امید کنار و بوس ازو
بسا که خون دل از دیده در کنار کند
دلم ربود بدان زلف همچو چنگل باز
[...]
کسی که پشت بر آن روی چون نگار کند
باختیار هلاک خود اختیار کند
نه رای آنکه دلم دل زیار برگیرد
نه روی آنک تنم پشت بر دیار کند
ز روزگار هر آن محنتم که پیش آمد
[...]
چو صبح رایت خورشید آشکار کند
ز مهر قبلهٔ افلاک زرنگار کند
زمانه مشعلهٔ قدسیان برافروزد
سپهر کسوت روحانیان شعار کند
خجسته خسرو سیارگان به طالع سعد
[...]
چو میزبان بنهد خوان مکرمت آن به
که از ملاحظه میهمان کنار کند
نه آن که بر سر خوان لقمه لقمه او را
به زیر چشم ببیند به دل شمار کند
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.