گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
عبید زاکانی

ضمیر پاک آن مرغ سخن ساز

چو این افسانه کردم پیشش آغاز

شد از حال دل پر دردم آگاه

چو آتش گشت و شد با باد همراه

به خلوتگاه آن آرام جان رفت

باستادی ز هر چشمی نهان رفت

باو از هر دری افسانه میگفت

حکایت خوب و استادانه میگفت

ز من هر دم غمی تقریر میکرد

ز دریائی نمی تقریر میکرد

چو رمزی زین حکایت یاد کردی

سمنبر زان سخن فریاد کردی

بصنعت زین سخن دوری نمودی

بدو آئین مستوری نمودی

 
sunny dark_mode