ضمیر پاک آن مرغ سخن ساز
چو این افسانه کردم پیشش آغاز
شد از حال دل پر دردم آگاه
چو آتش گشت و شد با باد همراه
به خلوتگاه آن آرام جان رفت
باستادی ز هر چشمی نهان رفت
باو از هر دری افسانه میگفت
حکایت خوب و استادانه میگفت
ز من هر دم غمی تقریر میکرد
ز دریائی نمی تقریر میکرد
چو رمزی زین حکایت یاد کردی
سمنبر زان سخن فریاد کردی
بصنعت زین سخن دوری نمودی
بدو آئین مستوری نمودی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این ابیات به توصیف مرغان سخنساز میپردازد. ضمیر پاک این مرغ میداند که دل شاعر پر از درد و اندوه است. این مرغ در خلوتی آرام به بیان افسانهها و حکایات میپردازد و از دل شاعر غمها را روایت میکند. همچنین، او به رمزها و معانی عمیق در سخن اشاره میکند و از این طریق، به بحث در مورد هنر و مستوری میپردازد. در نهایت، شاعر بر اهمیت و زیبایی این سخنوری و حکایتگویی تاکید میکند.
هوش مصنوعی: ضمیر بیآلایش آن پرندهی سخنگو، وقتی که این داستان را برایش شروع کردم.
هوش مصنوعی: دل پر درد من از حالش آگاه شد، وقتی که آتش گرفت و با باد همصدا شد.
هوش مصنوعی: در مکانی که دل آرامش دارد، او به آرامی وارد شد و از دید هر نگاهی پنهان گشت.
هوش مصنوعی: او از هر موضوعی داستانی جذاب و زیبا روایت میکرد و به خوبی و مهارت صحبت میکرد.
هوش مصنوعی: هر لحظه از من غمی را بیان میکرد، اما از دریا هیچ چیزی نمیگفت.
هوش مصنوعی: وقتی رمزی از این داستان را ذکر کردی، به خاطر آن سخن به فریاد درآمدی.
هوش مصنوعی: با مهارت خود باعث شدی که از این سخن دور بمانی و به ما رمز و رازی را نشان دادی که در پس آن پنهان است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.