مهر من ای ماه روی مهربان
ای مَلَک بر بام حسنت سایه بان
گر گناهی کرده ام بگشای لب
تا چرا بربسته ای با من زبان
بیش ازین ابرو ترش بر من مدار
هم چرا این تلخ از آن شیرین دهان
رحم کن بر مردم چشمم ببخش
کز تو در خون است روزان و شبان
چون بود مشتاق بی روی حبیب
شوره ی گرم و برو ماهی تپان
من به جان معراج کردم گر رقیب
برگرفت از بام وصلت نردبان
حسن جانان می رباید دل ز ما
حسن و دل آن کشتی و این بادبان
سیب و شفتالو بسی چیدم ز باغ
بی خبر در خواب غفلت باغبان
خیمه بگشای از نزاری رخ مپوش
بس بود زلف سیاهت سایه بان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی محبت و longing به محبوبی است که با دلنشینی و زیباییاش دل شاعر را تسخیر کرده است. شاعر از محبوب میخواهد که اگر گناهی کرده، آن را ببخشد و با او به مهربانی رفتار کند. او همچنین احساس تنهایی و عطش نسبت به محبوب را ابراز میکند و به شدت به دلبستگی و اشتیاقش اشاره میکند. در نهایت، شاعر از محبوب میخواهد که زیبایی خود را پنهان نکند و سایهاش را بر او بیفکند، زیرا زیباییاش به او آرامش میدهد.
هوش مصنوعی: ای ماه زیبا و مهربان من، تو مانند فرشتهای هستی که بر فراز زیباییات سایه میاندازی.
هوش مصنوعی: اگر از من خطایی سرزده، لطفا صحبت کن و به من بگو چرا سکوت کردهای.
هوش مصنوعی: بیش از این، ابروی خود را بر من ناز نکن و چرا این تلخی از دهان شیرین توست؟
هوش مصنوعی: به مردم لطف کن و به چشمم نگاه کن، زیرا من به خاطر تو در روز و شب در رنج و عذاب هستم.
هوش مصنوعی: وقتی که عاشق بدون حضور محبوبش باشد، احساسش همچون شورهی گرم و ماهیای است که در تنگ آب میجوشد.
هوش مصنوعی: من به خاطر عشق و علاقهام به وصالت، حتی اگر رقیب به من آسیب بزند یا از موفقیتهای من جلوگیری کند، به تلاش خود ادامه میدهم.
هوش مصنوعی: حسن محبوب ما دل ما را میرباید، چون آن محبوب و دل مثل کشتی و بادبانش هستند.
هوش مصنوعی: من میوههای زیادی از باغ چیدهام، در حالی که باغبان در خواب غفلت است و به حال باغ توجهی ندارد.
هوش مصنوعی: خیمه را باز کن و از چهرهات نپوشان، زیرا زلف سیاهت به اندازهی کافی سایهبان است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
یخچه میبارید از ابر سیاه
چون ستاره بر زمین از آسمان
چون بگردد پای او از پای دار
آشکوخیده بماند همچنان
عید فرخ باد بر شاه جهان
جاودانه شادمان و کامران
نعمتش پیوسته و عمرش دراز
دولتش پاینده و بختش جوان
سال و مه لشکرکش و لشکر شکن
[...]
ای مرا دیدار تو جان و جهان
بی تو هرگز نی جهان خواهم نه جان
ای جهان جان چه شادی باشدم
چون نباشی با من ای جان جهان
ای بسان حور و آئین پری
[...]
ای آفتاب حسن تو را آفتاب
سجده برد همچو من از آسمان
خردی تو و بزرگ تو را پایگاه
سال تو اندک و تو بسیار دان
چو آفتاب خردی در چشم خلق
[...]
روی بخت خواجه خرم همچو گل
باد تا هر سال گل آرد جهان
بسته دولت عهد با دورانش باد
تا بود پیوسته با دوران زمان
باد حاجت خرمی را با دلش
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.