آه و واویلا کم برگ شکیبایی نیست
هیچ مشکل بتر از محنت تنهایی نیست
پشتم از بار فراق تو دو تا شد چه عجب
که ز بی قوّتی ام قوت یکتایی نیست
من و سودای تو من بعد که جاهل باشد
هر خردمند که عاشق شد و سودایی نیست
شاهد لاله رخ و یار صنوبر بالا
همه جا هست و مرا خاطر هر جایی نیست
سپر تیر ملامت شده ام چتوان کرد
با کمانی که به بازوی توانایی نیست
عشق دردیست که در تربیت درمانش
مرهمی نیست وگر هست به خودرایی نیست
عاقلان بار خدایا همه عاشق گردند
تا بدانند که این کار به دانایی نیست
شیب و بالا و نظر نقش خیالت چه شود
یوسفم را چو غم سوز زلیخایی نیست
از چنان روی به آوازه ی خوبی خرسند
گر کسی هست نزاری به شکیبایی نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به موضوع تنهایی و عشق پرداخته است. شاعر از مشکلات و دردی که ناشی از جدایی و فراق عشقش است، سخن میگوید و میگوید که تحمل تنهایی بسیار دشوار است. او به بیقدرتی و ناتوانی خود در برابر این درد اشاره میکند و بیان میکند که عشق دردی است که درمانی ندارد. شاعر همچنین به این نکته اشاره میکند که دانایان و عاقلان نیز ممکن است در برابر عشق به جهل بروند و به دنبال فهم این احساس عمیق باشند. در نهایت، او از زیباییهای معشوق صحبت کرده و میگوید که حتی اگر کسی بخواهد به صبر و آرامش برسد، این کار آسان نیست.
هوش مصنوعی: افسوس و ناله از این است که صبر و شکیبایی هرگز به اندازه کافی نیست و هیچ چیز به اندازه رنج تنهایی سخت نیست.
هوش مصنوعی: به خاطر دوری و جدایی تو، بار سنگینی روی دوشم افتاده است. چه جای تعجب دارد که به خاطر ناتوانیام، هیچ نیرویی به تنهایی ندارم.
هوش مصنوعی: اگر کسی به عشق و شوق تو دلبسته باشد، حتی اگر دانشمند و خردمند هم باشد، در واقع جاهل و نادان است، چرا که عشق و وابستگی به تو مایه فهم و معرفت واقعی است.
هوش مصنوعی: هر کجا که بروی زیباییها و محبوبان وجود دارند، اما من آنقدر درگیر خاطرات و افکار خودم هستم که نمیتوانم به هیچکدام از آن زیباییها توجه کنم.
هوش مصنوعی: من در برابر تیرهای نیش زننده انتقاد و ملامت قرار گرفتهام و چه میتوانم کرد وقتی که قدرت دفاع در برابر آنها را ندارم.
هوش مصنوعی: عشق یک درد عمیق است که هیچ درمانی برای آن وجود ندارد. اگر هم درمانی باشد، به خاطر خودرایی و غرور فرد غیرممکن است.
هوش مصنوعی: خدادا، ای افراد عاقل، همه عاشق شوند تا بفهمند که عشق به علم و دانایی وابسته نیست.
هوش مصنوعی: اگر یوسف من با غم زلیخا مواجه نباشد، تاثیر نگاه و خیال تو بر او چه خواهد بود؟
هوش مصنوعی: از زیبایی چهرهای خاص و خوشآوازه لذت میبرم، اما اگر کسی در تحمل مشکلی داشته باشد، خوشحالی من بیفایده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در جهان هیچ به از عزلت و تنهائی نیست
وین سعادت ز در مردم هرجائی نیست
اینچنین دولت فرخنده کسی یابد و بس
که وی امروز در اندیشه فردائی نیست
گوشه خلوت و در وی سخن اهل هنر
[...]
هیچ دل نیست که میلش بدلارائی نیست
ضایع آن دیده که بر طلعت زیبائی نیست
اگر از دوست تمنّای تو چیز دگرست
اهل دل را بجز از دوست تمنّائی نیست
ای تماشاگه جان عارض شهر آرایت
[...]
چون ترا میل و مرا ازتو شکیبایی نیست
صبر خواهم که کنم لیک توانایی نیست
مر ترا نیست بمن میل و شکیبایی هست
بنده را هست بتو میل و شکیبایی نیست
چه بود سود از آن عمر که بی دوست رود
[...]
سرو را، پیش قدت، منصب بالایی نیست
ماه را، با رخ تو، دعوی زیبایی نیست
هر که بیند، گل روی تو و عاشق نشود
همچو نرگس، مگرش دیده بینایی نیست
امشب از چشم تو مستم، مدهم، می ساقی
[...]
«یعلم اللّه» که مرا از تو شکیبایی نیست
طاقت روز فراق و شب تنهایی نیست
دین و دنیا چه بود وصل تو خواهم که مرا
هیچ کامی دگر از دینی و دنیایی نیست
ناگهت در گذر خلق بگیرم روزی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.