کنون که قبله ی من روی آن نگارین است
سجود پیش رخ او کنم که راه این است
نماز من چو در این قبله طاعت است و قبول
ز خاک قبله ی خود ساختن چه آیین است
چو روی دوست بود فارغم ز قبله ی غیر
اگر چه کفر تو باشد ولی مرا دین است
چو دیر هست چه جویم نشان صومعه باز
که کنج صومعه ها مسکن مساکین است
نگنجد این سخن اندر دهان ناقص عقل
که این سخن نه برازای مرد خود بین است
نزاری و می و معشوق و کنج دیر مغان
طریق عاقل و مجنون بی غرض این است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به عشق و ارادت نسبت به محبوب میپردازد. شاعر بیان میکند که قبلهگاه او تنها چهره محبوبش است و برای او سجده و عبادت میکند. او تأکید میکند که نیایش او تنها به خاطر وجود محبوب است و نه به خاطر مکانهای مذهبی دیگر. شاعر همچنین میگوید که اگرچه ممکن است دیگران به این عشق دین نداشته باشند، اما برای او این عشق مهمترین اصل است. او از جستجوی نشانههای مذهبی در مکانههایی چون صومعهها دوری میکند، زیرا آنجا مکان مسکینان است و عشقِ واقعی را درک نمیکند. در پایان، شاعر اشاره میکند که راه عاشق و عاقل فرقی ندارد و هر دو در عشق راستین مشترک هستند.
هوش مصنوعی: اکنون که هدف و محبوب دل من صورت زیبا و دلربای اوست، برای عبادت و سجده پیش چهرهاش میروم، چون این تنها راهی است که باید رفت.
هوش مصنوعی: نماز من هنگامی که به سوی این قبله برگزار میشود، نشانهای از طاعت و قبول خداوند است. اما اگر انسان از خاک قبلهاش، یعنی جایگاه عبودیت و بندگی خود، ساخته شود، چه معنایی دارد؟
هوش مصنوعی: وقتی چهره محبوب پیش من باشد، از هر جا که باشد احساس آرامش میکنم؛ حتی اگر اعتقاد تو با من در تضاد باشد، برای من وجودت اهمیت دارد.
هوش مصنوعی: اگر زمان زیادی گذشته، چه چیزی را باید در جستجوی نشان صومعه بیابم؟ به یاد داشته باش که گوشههای صومعه تنها جایگاه افراد نیازمند و بیپناه است.
هوش مصنوعی: این گفته به قدری عمیق و با ارزش است که عقل ناقص و ناتوان نمیتواند آن را درک کند. چنین سخنی فقط شایستهی مردانی است که به خود و تواناییهایشان اعتماد دارند.
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به این است که عشق و سرمستی و وجود معشوق در کنار نشاط و آرامش، نشانههای واقعی زندگیاند. مسیر زندگی انسان، چه با عقل و چه با جنون، باید بدون نگرانی از هدف و عاقبت ادامه یابد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بدان خدای که بر روی رقعه عظمت
کمیته بیدق حکمش هزار فرزین است
دو چاکرند همی صبح و شام بر در او
که آن یکی گهرافشان و این گهر چین است
سپهر زیر کف قهرمان قدرت اوست
[...]
چه گوهرست که کانش خُم دَهاقین است
به رنگ لالهٔ نَعمان و بوی نسرین است
به مجلس ملکان همنشین زیر و بم است
به بزم ناموران مونس ریاحین است
نه آینه است ولیکن درو بهدست بتان
[...]
ستیزه کن که ز خوبان ستیزه شیرینست
بهانه کن که بتان را بهانه آیینست
از آن لب شکرینت بهانههای دروغ
به جای فاتحه و کافها و یاسینست
وفا طمع نکنم زانک جور خوبان را
[...]
اگر تجارت بحر و سفینه میخواهی
سفینهای که در او بحرها بود این است
سفینهایست که گر صد هزار از آن خواهی
کنار بحر هزارش روان به یک چین است
مرا دماغ ز بویت هنوز مشکین است
دهان من به حدیث لب تو شیرین است
به باغ میکشدم آرزوی دیدارت
چه جای برگ گل وارغوان و نسرین است
به وقت خنده نظر کردهام به دندانت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.