مرا دماغ ز بویت هنوز مشکین است
دهان من به حدیث لب تو شیرین است
به باغ میکشدم آرزوی دیدارت
چه جای برگ گل وارغوان و نسرین است
به وقت خنده نظر کردهام به دندانت
هنوز چشم مرا روشنی ز پروین است
فدای مستی چشم تو باد هستی ما
اگر چه فتنه دنیی و آفت دین است
عجب مدار گر آب دو دیده گلگون شد
خیال روی تو در دیدۀ جهانبین است
مباش منکر تمکین من که هست مرا
شراب عشق تو در سر چه جای تمکین است
نظر بر آینه انداز تا شود معلوم
که عکس روی مهت را چه زیب و آیین است
اگر به روی تو رضوان نظر کند گوید
ملاحتی که بدیدیم در بهشت این است
ز وصف روی تو مشهور گشت شعر همام
برای نسبت حسنت سزای تحسین است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر عشق و شدت علاقه شاعر به معشوق است. شاعر از بوی خوش معشوق و لطافت کلمات او صحبت میکند و به زیباییهای او اشاره دارد. عشق را به می و مستی تشبیه میکند و میگوید که این عشق میتواند هم دنیا را فتنه انگیز کند و هم دین را دچار آسیب کند. در ادامه، شاعر به زیبایی و جذابیت چهره معشوق اشاره میکند و میگوید که حتی بهشت نیز نمیتواند همچون او زیبا باشد. در نهایت، از معروفیت شعرهایش به خاطر وصف زیبایی معشوق سخن میگوید، که نشاندهنده تأثیر عمیق عشق او بر هنر و ادبیاتش است.
هوش مصنوعی: بوی تو هنوز در ذهن من خوش است و سخنانم به یاد لبهای تو، شیرین و لذتبخش است.
هوش مصنوعی: به خاطر آرزوی دیدنت، به باغ میروم؛ چراکه در این باغ، به جز گل و گیاهان زیبا، چیزی برای من اهمیت ندارد.
هوش مصنوعی: زمانی که میخندیدی، به دندانهایت نگاه میکردم و هنوز هم نور چشمانم از زیبایی توست.
هوش مصنوعی: اگرچه جذابیت و زیبایی چشم تو ممکن است باعث مشکلات و چالشهایی در زندگی و دین ما شود، ولی ما برای آن مستی و شیفتگی آمادهایم و حتی جانمان را فدای آن میکنیم.
هوش مصنوعی: شگفتا اگر چشمانم از اشک پر شود، چون در نظر دنیا تنها تصویر تو به ذهن میآید.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که کسی را نپندار که نمیتواند عشق تو را بپذیرد، زیرا در سر او شوری از عشق تو وجود دارد و در چنین حالتی، جای تسلیم و انفعال نیست.
هوش مصنوعی: به آینه نگاه کن تا ببینی که تصویر زیبای تو چه زیبایی و شکوهی دارد.
هوش مصنوعی: اگر فرشتههای بهشت به چهرهات نگاه کنند، خواهند گفت که زیبایی و جذابیتی که در اینجا دیدیم، همین است.
هوش مصنوعی: شعر همام به خاطر زیبایی و وصف روی تو معروف شده است و این زیبایی لایق تحسین است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بدان خدای که بر روی رقعه عظمت
کمیته بیدق حکمش هزار فرزین است
دو چاکرند همی صبح و شام بر در او
که آن یکی گهرافشان و این گهر چین است
سپهر زیر کف قهرمان قدرت اوست
[...]
چه گوهرست که کانش خُم دَهاقین است
به رنگ لالهٔ نَعمان و بوی نسرین است
به مجلس ملکان همنشین زیر و بم است
به بزم ناموران مونس ریاحین است
نه آینه است ولیکن درو بهدست بتان
[...]
ستیزه کن که ز خوبان ستیزه شیرینست
بهانه کن که بتان را بهانه آیینست
از آن لب شکرینت بهانههای دروغ
به جای فاتحه و کافها و یاسینست
وفا طمع نکنم زانک جور خوبان را
[...]
اگر تجارت بحر و سفینه میخواهی
سفینهای که در او بحرها بود این است
سفینهایست که گر صد هزار از آن خواهی
کنار بحر هزارش روان به یک چین است
کنون که قبله ی من روی آن نگارین است
سجود پیش رخ او کنم که راه این است
نماز من چو در این قبله طاعت است و قبول
ز خاک قبله ی خود ساختن چه آیین است
چو روی دوست بود فارغم ز قبله ی غیر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.